بخواب آرام ای عشقم که من بیدار بیدارم

بخواب آرام ای عشقم ،که من بیدار بیدارم
فراقت تا سحر هر دم، کند بیمار بیمارم
بخواب آرامِ جانِ من ،کنارت بودم و هستم
بخواب آرام من امشب ،چو هر شب سخت هوشیارم
تمام هستی ام خوابی ، برایت شعر می گویم
بخواب آرام تا فردا، که من مشتاق دیدارم
میان سینه ام بغضی، دل من گریه می خواهد
ز ترس بودن بی تو ، ز فکرش نیز بیزارم
دلم تنگ است می دانی ،که بی تو هیچ و تنهایم
نگر بر تلخی ام بی تو، به این روز و شب تارم
چه میشد گر سحر میشد، دلم بی تاب روی تو
نوازش کن مرا هر دم، که من بی عشق بیمارم
به چشمانت قسم عشقم ،که بی عشق تو میمیرم
دیدگاه ها (۵)

شبها وقتی سر سفره افطار نشستی دستهای خالیت رو با خلوص و بی آ...

خخخخ بسی جای تامل داره خر شدنش :)))))))

اگه گرفتی در کل باریک داری :))))

قرائتی گفته فلسفه کروات چیه؟ نه گرم میکنه آدمو نه سرد.یکی نی...

چند ده سال بعد شده. تنها در ساحل خلوت نوشهر قدم می زنی. با خ...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط