می روم از شب آلوده ی خواب

می روم از شبِ آلوده ی خواب
سوی آن کشورِ تنهاییِ خویش
می کَنَم از همه ی بایدها
"من نباید هستم" !

جار خواهم زد باز؛
نه سپیدم،نه سیاه
ارغوانی هستم
کودکی پیر در آفاقِ جوانی هستم . . .

راه تصویرِ من است . . .

نه کدورت دارم
نه دلم تنگِ کسیست
زندگی صحنِ فراموشیهاست . . .

این چه عشقیست که دنیا به رسیدن دارد؟
"نرسیدن زیباست " . . .

👤محسن محمودنیا
دیدگاه ها (۱)

در بعضی طوفانهای زندگی، کم کم یاد میگیری که نباید توقعی داشت...

شبتون بدورازدلتنگی

سلام آقا💚🙏این جمعهخدا را به اشک چشم هایمهربان تو در عزای باب...

عصرتون بخیر

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط