گیسوانت
گیسوانت
سیاهی شب چله است
باآن چشمان مرواریدت
چونان الماس
درشب شعرم میدرخشد
جان جانانم...
هوس درآغوش گرفتن
اندام لرزانت
درزیربرف وبوران
بردل هرعاشق فتاده
ای جان جانانم ...
بیا
زیرکرسی
برروی پاهایم بنشین
تاغرورآتش
ازگرمی آغوشت فروریزد
سیاهی شب چله است
باآن چشمان مرواریدت
چونان الماس
درشب شعرم میدرخشد
جان جانانم...
هوس درآغوش گرفتن
اندام لرزانت
درزیربرف وبوران
بردل هرعاشق فتاده
ای جان جانانم ...
بیا
زیرکرسی
برروی پاهایم بنشین
تاغرورآتش
ازگرمی آغوشت فروریزد
۴۷۰
۲۶ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.