ماجرای مرا پایانی نبود

ماجرای مرا پایانی نبود

اگر عطر #طووو

از صندلی برنمی‌خاست

دستم را نمی‌گرفت

و به خیابان نمی‌برد....
دیدگاه ها (۱)

از خوابیدنشاز بسته بودنِ چشم هایشاز خستگی هایش عکس بگیرید!کس...

آنگونه که #تو رفتـی !هیچ آمدنیجبرانش نمیکند ...

زن‌ها گاهی اوقات چیزی نمی‌گویندچون به نظرشان لازم نیست که چی...

همان طعم همیشگیهمان عطر همیشگیهمان نوشیدنی همیشگیهمان آهنگ ه...

شده ام در قفس خاطره ها زندانیدردم این است که هم دردی و هم در...

دیشب وقتی بابام امد هم من هم مامانم رو برد بیمارستان مامانم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط