بسم الله النور

بسم الله النور

کاش تا خیمه سبزت برسد فریادم
من از آن روز که در بند توأم آزادم
عاشقم دست خودم نیست بگو تا چه کنم؟
دل به یک یوسف گم گشته‌ی زیبا دادم
باز من ماندم و پرونده‌ی امضا نشده
کاش با یک نظر لطف کنی دلشادم
شدم آن تیر که در چله ای از وسوسه‌هاست
شده‌ام صید و گناهان جهان صیادم
عافیت در دل من راه بصیرت بسته
شد هوس جای تو موعود من و میعادم
در دلم ذوق گناه و به لبم نام شماست
بنده ای بی صفت و هر چه که بادابادم
ترسم این چشم به دیدار تو عادت نکند
بس که بر جلوه صد رنگ گنه معتادم
تشنه روی توام رفع عطش می خواهم
گفتم از تشنگی و یاد لبی افتادم
گفتم از تشنگی و از غم اطفال حسین (ع)
مثل زهرا (س) وسط روضه ز پا افتادم
بعد یک عمر حسین (ع) است فقط ذکر لبم
چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
بود آیا که در میکده را بگشایی
بر من مست که یک نوکر هیئت زادم
نام تو حرز نجات است مبادا برود
در سرازیری قبر اسم شما از یادم
جان ارباب بیا توبه من را بپذیر
او که شد گریه کنش نوح و مسیح و آدم

اللهم عجل لسیدنا المظلوم الفرج
دیدگاه ها (۱)

شیخ صدوق قدس سره از ابوذر رحمه الله نقل کرده است که گفت؛ از ...

امام صادق علیه السلام :زیارت امام حسین علیه السلام را رها نک...

السلام علیک یا ابا صالح المهدی عجروی سیاه و دستان لرزان...تن...

اللهم صل علی محمد و آل محمدباعرض سلام و احترام به همه بزرگوا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط