همه رو بخون بعد لایک کن:-)
همه رو بخون بعد لایک کن:-)
[0:04، 2014/7/17] +98 917 225 2678: شیشه رفته تو دستم , دارم از درد جیغ و داد می کنم, به رفیقم میگم در بیار, میگه شیشه رو؟
میگم پَــــ نَ پَــــ , ادای من و در بیار شاد شیم!!
****************
پدربزرگم فوت کرده تو قبرستونیم دوستم زنگ زده میگه کجایی؟ میگم بهشت زهرا ! میگه واسه چی ؟ میگم واسه پدر بزرگم. میگه اِ ؟ فوت کرده ؟
میگم پـَـــ نَ پـَـــــ تمرینی اومدیم مانور بدیم اگه یوخت اتفاقی افتاد هول نشیم...
��������������
رفتم مرغ فروشی به فروشنده میگم بال دارین، میگه بال مرغ؟ پـَـَـ نَ پـَـَــــ بال هواپیما، چندتا کوچه پایین تر سقوط کردیم میخوام درستش کنم!!!
��������������
مرغ و از فریزر در آوردم؛
میگه می خوای غذا درست کنی ؟!
پـَـَـ نَ پـَـَــــ خانوادش اومدن از سردخونه میخوان ببرن خاکش کنن....
+++++++++++++++++++++++
به دوستم زنگ زدم میگم ماشینم روشن نمیشه؛ میگه استارت میزنی روشن نمیشه؟
میگم پَـــ نَ پَــــ وقتی ازش خواهش میکنم روشن نمیشه!
+++++++++++++++++++++++
سر جلسه امتحان به دختره میگم سواله 8 چی میشه؟
میگه تقلب میخوای؟میگم پـَـــــــ نَ پــَــــــــ میخوام ببینم سطح علمیت درچه حد با خانواده بیایم خواستگاری!!
-
[4:10، 2014/7/17] +98 938 202 6011: خداوند ازعزرائیل پرسید: تابحال گریه کرده ای زمانی که جان بنی آدم را میگرفتی؟
عزرائیل جواب داد:یک بار خندیدم، یک بارگریه کردم ویک بار ترسیدم
خنده ام زمانی بود که به من فرمان دادی جان مردی رابگیرم، اورادرکنار کفاشی یافتم که به کفاش میگفت: کفشم راطوری بدوز که یک سال دوام بیاورد.. به حالش خندیدم وجانش راگرفتم
گریه ام زمانی بودی که به من دستوردادی جان زنی رابگیرم که باردار بود ومن او را دریابان بی آب وغذا یافتم سپس منتظر ماندم تا نوزادش رابه دنیا آورد وجانش راگرفتم دلم به حال آن نوزاده بی سرپناه در آن بیابان گرم سوخت و گریه کردم
ترسم زمانی بودکه امرکردی جان فقیهی رابگیرم که نوری از اتاقش می آمد هرچه نزدیک شدم نوربیشترشد وزمانی که جانش راگرفتم ازدرخشش چهره اش ترسیدم و وحشت کردم....
دراین هنگام خداوند به عزرائیل گفت :میدانی آن عالمه نورانی که بود...؟
اوهمان نوزادی بودکه جان مادرش راگرفتی من مسئولیت حمایتش را
عهدهدار بودم.... هرگزگمان مکن که با وجود من موجودی دراین جهان بی سرپناه و تنها خواهد بود
هرکی خدارو دوست داره کپی کنه
[0:04، 2014/7/17] +98 917 225 2678: شیشه رفته تو دستم , دارم از درد جیغ و داد می کنم, به رفیقم میگم در بیار, میگه شیشه رو؟
میگم پَــــ نَ پَــــ , ادای من و در بیار شاد شیم!!
****************
پدربزرگم فوت کرده تو قبرستونیم دوستم زنگ زده میگه کجایی؟ میگم بهشت زهرا ! میگه واسه چی ؟ میگم واسه پدر بزرگم. میگه اِ ؟ فوت کرده ؟
میگم پـَـــ نَ پـَـــــ تمرینی اومدیم مانور بدیم اگه یوخت اتفاقی افتاد هول نشیم...
��������������
رفتم مرغ فروشی به فروشنده میگم بال دارین، میگه بال مرغ؟ پـَـَـ نَ پـَـَــــ بال هواپیما، چندتا کوچه پایین تر سقوط کردیم میخوام درستش کنم!!!
��������������
مرغ و از فریزر در آوردم؛
میگه می خوای غذا درست کنی ؟!
پـَـَـ نَ پـَـَــــ خانوادش اومدن از سردخونه میخوان ببرن خاکش کنن....
+++++++++++++++++++++++
به دوستم زنگ زدم میگم ماشینم روشن نمیشه؛ میگه استارت میزنی روشن نمیشه؟
میگم پَـــ نَ پَــــ وقتی ازش خواهش میکنم روشن نمیشه!
+++++++++++++++++++++++
سر جلسه امتحان به دختره میگم سواله 8 چی میشه؟
میگه تقلب میخوای؟میگم پـَـــــــ نَ پــَــــــــ میخوام ببینم سطح علمیت درچه حد با خانواده بیایم خواستگاری!!
-
[4:10، 2014/7/17] +98 938 202 6011: خداوند ازعزرائیل پرسید: تابحال گریه کرده ای زمانی که جان بنی آدم را میگرفتی؟
عزرائیل جواب داد:یک بار خندیدم، یک بارگریه کردم ویک بار ترسیدم
خنده ام زمانی بود که به من فرمان دادی جان مردی رابگیرم، اورادرکنار کفاشی یافتم که به کفاش میگفت: کفشم راطوری بدوز که یک سال دوام بیاورد.. به حالش خندیدم وجانش راگرفتم
گریه ام زمانی بودی که به من دستوردادی جان زنی رابگیرم که باردار بود ومن او را دریابان بی آب وغذا یافتم سپس منتظر ماندم تا نوزادش رابه دنیا آورد وجانش راگرفتم دلم به حال آن نوزاده بی سرپناه در آن بیابان گرم سوخت و گریه کردم
ترسم زمانی بودکه امرکردی جان فقیهی رابگیرم که نوری از اتاقش می آمد هرچه نزدیک شدم نوربیشترشد وزمانی که جانش راگرفتم ازدرخشش چهره اش ترسیدم و وحشت کردم....
دراین هنگام خداوند به عزرائیل گفت :میدانی آن عالمه نورانی که بود...؟
اوهمان نوزادی بودکه جان مادرش راگرفتی من مسئولیت حمایتش را
عهدهدار بودم.... هرگزگمان مکن که با وجود من موجودی دراین جهان بی سرپناه و تنها خواهد بود
هرکی خدارو دوست داره کپی کنه
۴.۱k
۰۱ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.