.
.
.
للحق طرح نوشت : این روزها #دلم #تنگ است..
دلم حکم آدمی مبحوس را دارد که هوای اتاقش رو به اتمام است...
از یک سو #مذاکرات با #امریکا را باید ببیند..
از یک سو قتل عام مردمان مظلوم یمن و سوریه و عراق را به دست همان امریکا..
و بیچاره دلم..
و از سویی دیگران شادی عده ای را برای این رابطه و به خیالشان لقمه ای بیشتر...
و از یک سو منتظر است...
.
اینکه میگویند مردمان #آخرالزمان راه سختی دارند پر بی راه نگفته اند....
اینجا دیدن جنازه ی کودکی در آغوش مادرش و شنیدن #گریه هایش و آنجا دیدن خنده های مردمانی از جنس من،از جنس #ایران به قاتلان کودک...
آری از جنس ایران
ایرانیانی که دَم میزنند از #اساطیر شان و ادعای #ایرانی بودن میکنند و از #اعراب و دینشان بی زارند...
از رستم اش
از #کاوه های ضحاک کشش
از #آرش های کمان به دستش
از #کوروش و داریوش اش
از #امیرکبیر هایش
از مادران چون #تهمینه اش
از زنانی چون #آرتمیس
از جوانانی چون #سورنا
از #خشایار شاه و ماجرای #زنان ایرانی در کاخ #آتن..
و الی ماشاالله..
#شهدا ایرانی بودن خود را بیشتر از ما ثابت کردند...
عده ای فقط دم از ایران و ایرانی میزنند امّا به وقت عمل...بگذریم.
چه خوب گفت سید و اربابمان:
#اگر_دین_ندارید_لاقل_آزادمرد_باشید....یاحق.
.
.
دلنوشت : میان خاک، سر از آسمان در آوردیم
چقدر قمری، بی آشیان در آوردیم
وجب وجب، تن این خاک مرده را کندیم
چقدر، خاطره ی نیمه جان در آوردیم
به حیرتیم، که ای خاکِ پیرِ با برکت
چقدر از دل سنگت، جوان در آوردیم
چقدر، خیره به دنبال ارغوان گشتیم
ز خاک تیره ولی، استخوان در آوردیم
شما حماسه سرودید و ما به نام شما
فقط ترانه سرودیم و نان در آوردیم
برای اینکه بگوییم با شما بودیم
چقدر از خودمان، داستان در آوردیم
و آبهای جهان، تا از آسیاب افتاد
قلم به دست شدیم و زبان در آوردیم .
.
کاملاً بی ربط : رسیده ام به حس برگی که میداند..
باد از هر طرف بیاید سرانجامش"افتادن" است !
.
.
#aynaammar#این_عمار#أین_عمار
.
للحق طرح نوشت : این روزها #دلم #تنگ است..
دلم حکم آدمی مبحوس را دارد که هوای اتاقش رو به اتمام است...
از یک سو #مذاکرات با #امریکا را باید ببیند..
از یک سو قتل عام مردمان مظلوم یمن و سوریه و عراق را به دست همان امریکا..
و بیچاره دلم..
و از سویی دیگران شادی عده ای را برای این رابطه و به خیالشان لقمه ای بیشتر...
و از یک سو منتظر است...
.
اینکه میگویند مردمان #آخرالزمان راه سختی دارند پر بی راه نگفته اند....
اینجا دیدن جنازه ی کودکی در آغوش مادرش و شنیدن #گریه هایش و آنجا دیدن خنده های مردمانی از جنس من،از جنس #ایران به قاتلان کودک...
آری از جنس ایران
ایرانیانی که دَم میزنند از #اساطیر شان و ادعای #ایرانی بودن میکنند و از #اعراب و دینشان بی زارند...
از رستم اش
از #کاوه های ضحاک کشش
از #آرش های کمان به دستش
از #کوروش و داریوش اش
از #امیرکبیر هایش
از مادران چون #تهمینه اش
از زنانی چون #آرتمیس
از جوانانی چون #سورنا
از #خشایار شاه و ماجرای #زنان ایرانی در کاخ #آتن..
و الی ماشاالله..
#شهدا ایرانی بودن خود را بیشتر از ما ثابت کردند...
عده ای فقط دم از ایران و ایرانی میزنند امّا به وقت عمل...بگذریم.
چه خوب گفت سید و اربابمان:
#اگر_دین_ندارید_لاقل_آزادمرد_باشید....یاحق.
.
.
دلنوشت : میان خاک، سر از آسمان در آوردیم
چقدر قمری، بی آشیان در آوردیم
وجب وجب، تن این خاک مرده را کندیم
چقدر، خاطره ی نیمه جان در آوردیم
به حیرتیم، که ای خاکِ پیرِ با برکت
چقدر از دل سنگت، جوان در آوردیم
چقدر، خیره به دنبال ارغوان گشتیم
ز خاک تیره ولی، استخوان در آوردیم
شما حماسه سرودید و ما به نام شما
فقط ترانه سرودیم و نان در آوردیم
برای اینکه بگوییم با شما بودیم
چقدر از خودمان، داستان در آوردیم
و آبهای جهان، تا از آسیاب افتاد
قلم به دست شدیم و زبان در آوردیم .
.
کاملاً بی ربط : رسیده ام به حس برگی که میداند..
باد از هر طرف بیاید سرانجامش"افتادن" است !
.
.
#aynaammar#این_عمار#أین_عمار
۷.۴k
۱۲ مرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.