گنجشک عاشق

گنجشک عاشق:

امروز ک پیداش کردم، همه میگفتن دیدین چطور گیر کرده به این علف چسبنده ها و مرده!
ولی من ک باور نکردم؛
مگه میشه یک پرنده نتونه پرواز کنه و بپره! اونم با چسبیدن به علف به این کوچیکی...
یادم امد میشه؛
مثل همون روزی که حاج خانوم، همون پیرزن مهربون محله فوت کرد! شوهرش حاج اکبر آقا هم یک هفته بیشتر دووم نیاورد!
یا
وقتی خبر تصادف علی پسر همسایه به مادرش دادن، شیش ماه نشد اول از شدت گریه نابینا شد و بعد فوت کرد!
یا
یا اصلا چرا جای دور بریم دلبر؛
همون روز که تو رفتی، منم نتونستم پاشم!
یادم میاد رفیقام دوطرف شونه هام گرفتن تا از رو خاک ها بلند شم...
شاید گنجشکه هم معشوقش رفته بوده!
شاید دیگه نمیتونسته بلند شه!
شاید رفیقی نداشته!

حالا چطور به بقیه بفهمونم چی بهت گذشت گنجشک جان...!؟ :)♥️

#علی_رضائیان_جویباری
#مقدماتی_از_ذهن_مریض_یک_نویسنده
دیدگاه ها (۲)

همیشه که پاییز رفتن نیست!می بینی اول پاییز یک نفر در می زند،...

دنیا آنقدر جذابیت های رنگارنگ داردکه تا آخر عمر هم بدویچیزها...

اگر بتوانم دلی را از شکستن باز دارم،بیهوده نزیسته ام.اگر بتو...

شنیدی می‌گویند : زنها زمانی به اوج قدرت میرسند که عاشق شده ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط