ا گرم بوسه به پشان من باش

يا گرمى يك بوسه به پيشانى من باش
يا علت يك عمر پريشانى من باش

با فاصله‌اى امن كه آسيب نبينى
بنشين و فقط شاهد ويرانى من باش

هر بار كه عاقل شده‌ام خير نديدم
يك‌بار بيا و تو به نادانى من باش

من جاى تو با لحن و لبت شعر بخوانم
تو جاى من و محو غزل‌خوانى من باش

ناچار به مرگم ته اين قصه بيا و
يك معجزه در قسمت پايانى من باش

#سیدتقی_سیدی
#شعر #عاشقانه #خلوت_دل #215
دیدگاه ها (۰)

آقای شنوایِحرفهای دلماز فاصله هزارکیلومتری …به شما سلام #دلت...

نگاهت می کنم خاموش و خاموشی زبان داردزبان عاشقان چشم است و چ...

صنمت چرا نگویم صمدت چرا نخوانمکه تو منحصر‌به‌‌فردی و هزار نا...

کَسی رآ دوست بِدار کِهویرآنه قَلب تُورآ بِه صَد آبادی نَفرو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط