من از چشمان تو بابونه و نارنج می چینم

من از چشمان تو بابونه و نارنج می چینم
چه گل هایی که از دامان تو با رنج می چینم

حریفی پیش رویم نیست با این حال یک عمر است
که دارم مهره روی صفحه ی شطرنج می چینم

لبت یاقوت ، چشمانت دو تا الماس، یک عمر ست
که من نقشه برای بردن این گنج می چینم

عروس هفت دریایی و من صیاد بی پایی
که در خوابم برایت تورها در لنج می چینم

دوباره میشوم یک باغبان خسته و فرتوت
که از چشمان تو بابونه و نارنج می چیند ..
دیدگاه ها (۳)

چرخ گردون ؛ چه بخندد ؛ چه نخندد ؛تو بخند مشکلی ؛ گر تو را ؛ ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط