من یک خاطره ی قدیمی دور افتاده ام
من یک خاطره ی قدیمی دور افتاده ام
باصدای آهنگ های قدیمی
شور و شوق ها ی بچگی
من یک خانه ی قدیمی ام که سالهاست
روز و شب های خانواده های بسیاری
خاطره هایشان
خنده و گریه هایشان
نداری و دارای هایشان
با شادی دیگران خندیده ام
بغض ها کرده ام و از دردهایشان فرو ریخته ام
من یک گرامافون قدیمی پدربزرگ ام
که عشق بازی هایش زمزمه ی درون عشقش را دیده ام
یک آدم قدیمی که فقط نظاره گر احوال دیگرانم
انقدر به دور افتاده که خودم راهم
سالهاست یادم نمیآید...
#فرگل_مشتاق
باصدای آهنگ های قدیمی
شور و شوق ها ی بچگی
من یک خانه ی قدیمی ام که سالهاست
روز و شب های خانواده های بسیاری
خاطره هایشان
خنده و گریه هایشان
نداری و دارای هایشان
با شادی دیگران خندیده ام
بغض ها کرده ام و از دردهایشان فرو ریخته ام
من یک گرامافون قدیمی پدربزرگ ام
که عشق بازی هایش زمزمه ی درون عشقش را دیده ام
یک آدم قدیمی که فقط نظاره گر احوال دیگرانم
انقدر به دور افتاده که خودم راهم
سالهاست یادم نمیآید...
#فرگل_مشتاق
- ۱.۳k
- ۱۵ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط