فیک کور پارت۲۶
جیمین:نه.
ا/ت و جیمین و وی میرن توی خونه.
ا/ت:سلام به همگی.
جیمین:سلام.
بقیه:سلام.
ار ام: خانم یونگ بهتون خوش گذشت؟
ا/ت:لطفا منو یونگ صدا کنید.
ار ام:یونگ خوش گذشت؟
ا/ت:بله.
جیمین،وی رو میکشه کنار.
جیمین:وی نمیشدنمیومدی؟
وی:چرا؟
جیمین:اخه داشتم بهش میگفتم.
وی:واقعا...اخ ببخشیدخرابکردم.
جیمین:ایرادی نداره...امشب برنامه بزار بریم اون اتاق فراره که دوست کوک بود.
وی:بنظرت رامون میده؟
جیمین:بگو کوکینیست.
وی:باشه.
جیمین:مرسی...شاید اونجا بهش گفتم.
وی:باشه.
ا/ت:شما دارید درمورد چی حرف میزنید؟
جیمین:چی؟
ا/ت:ببخشید ولی اگر میشه میرید کنار تا من بتونم برم تواتاقمتا لباساموعوض کنم.
جیمین:اره...اره ببخشید.
ا/ت:مرسی.
وی:خیلی خوب بیاد امشب بریم اتاق فرار!
جیمین:من که پایم.
جین:منم میام از بس حصاب مردمو خالی کردم دیگه خودم مجبورم براشون یکم پول بریزم تا حداقل گشنه نباشن.
ار ام:منم میام.
شوگا:من نمیام میخوام بخوابم.
وی:بیا بریم دیگه.
ا/ت از اتاق میاد بیرون.
ا/ت:چیشده؟
وی:یونگ میای بریم اتاق فرار؟
ا/ت:چی!
وی:اتاق فرار؟
ا/ت:اره بریم.
شوگا:باشه منم میام چون همه میان اگر نه میخوابیدم.
ا/ت:خوب پس من حاضر میشم.
جیمین:اتفاقا بعدش اونجا یه رستورانهکه منو و وی رو میشناسه بریم.
ار ام:اره فکره خوبیه.
ا/ت میره تو اتاق و یه کراپ سفید و یه شلواره بگ سبز پارچه ی میپوشه و موهاشم باز میزاره.
ا/ت:من حاضرم.
جیمین:منم حاضرم.
وی:منم.
شوگا:بریم.
ار ام:بچه ها همه تویه ماشین جا نمیشیم.
جین:اره.
وی:من با موتور میام.
جیمین:خوب ار ام تو میشینی؟
ار ام:اره.
جیمین:پس منو شوگا و یونگ میشینیم پشت.
ار ام:باشه بریم.
وی:میبینمتون.
ا/ت:فعلا.
بقیه:فعلا.
لایک🎭
ا/ت و جیمین و وی میرن توی خونه.
ا/ت:سلام به همگی.
جیمین:سلام.
بقیه:سلام.
ار ام: خانم یونگ بهتون خوش گذشت؟
ا/ت:لطفا منو یونگ صدا کنید.
ار ام:یونگ خوش گذشت؟
ا/ت:بله.
جیمین،وی رو میکشه کنار.
جیمین:وی نمیشدنمیومدی؟
وی:چرا؟
جیمین:اخه داشتم بهش میگفتم.
وی:واقعا...اخ ببخشیدخرابکردم.
جیمین:ایرادی نداره...امشب برنامه بزار بریم اون اتاق فراره که دوست کوک بود.
وی:بنظرت رامون میده؟
جیمین:بگو کوکینیست.
وی:باشه.
جیمین:مرسی...شاید اونجا بهش گفتم.
وی:باشه.
ا/ت:شما دارید درمورد چی حرف میزنید؟
جیمین:چی؟
ا/ت:ببخشید ولی اگر میشه میرید کنار تا من بتونم برم تواتاقمتا لباساموعوض کنم.
جیمین:اره...اره ببخشید.
ا/ت:مرسی.
وی:خیلی خوب بیاد امشب بریم اتاق فرار!
جیمین:من که پایم.
جین:منم میام از بس حصاب مردمو خالی کردم دیگه خودم مجبورم براشون یکم پول بریزم تا حداقل گشنه نباشن.
ار ام:منم میام.
شوگا:من نمیام میخوام بخوابم.
وی:بیا بریم دیگه.
ا/ت از اتاق میاد بیرون.
ا/ت:چیشده؟
وی:یونگ میای بریم اتاق فرار؟
ا/ت:چی!
وی:اتاق فرار؟
ا/ت:اره بریم.
شوگا:باشه منم میام چون همه میان اگر نه میخوابیدم.
ا/ت:خوب پس من حاضر میشم.
جیمین:اتفاقا بعدش اونجا یه رستورانهکه منو و وی رو میشناسه بریم.
ار ام:اره فکره خوبیه.
ا/ت میره تو اتاق و یه کراپ سفید و یه شلواره بگ سبز پارچه ی میپوشه و موهاشم باز میزاره.
ا/ت:من حاضرم.
جیمین:منم حاضرم.
وی:منم.
شوگا:بریم.
ار ام:بچه ها همه تویه ماشین جا نمیشیم.
جین:اره.
وی:من با موتور میام.
جیمین:خوب ار ام تو میشینی؟
ار ام:اره.
جیمین:پس منو شوگا و یونگ میشینیم پشت.
ار ام:باشه بریم.
وی:میبینمتون.
ا/ت:فعلا.
بقیه:فعلا.
لایک🎭
۳.۳k
۲۷ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.