نسیم صبح سلامم ببر به محضر دوست

نسیم صبح، سلامم ببر به محضر دوست

بگوی حال دل خسته ام تو در بر دوست


نسیم صبح، چو بر زلف او گذر کردی

بیار همره خود بوی مشک و عنبر دوست


نسیم صبح، به آهنگ عشق و ناز برو

ببوس از طرف من ز پای تا سر دوست




نسیم صبح، نوشتم به اشک دیده بیا

پیام من برسان از وفا به کشور دوست


بگوی هاشمی خسته دل چنین خواهد

که لحظه ای بنشیند مگر برابر دوست
دیدگاه ها (۲)

انرژی هسته ای حق ماست سهم ماست مال ماست همه دنیا فهمیدن واس ...

قدم اگر خمید ، فدای سر حسینجانم به لب رسید ، فدای سر حسینام ...

مادر؛ مادری که اگر چه در کربلا نبود، ولی دلش تا ابد در کربلا...

تویی که در نفست می‌وزد شمیم بهار بیا به کوچه ما، عطر نرگسانه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط