رقیه. . . رقیه نجیب! ای مهتاب شب های الفت حسین!
رقیه. . . رقیه نجیب! ای مهتاب شب های الفت حسین!
ای مظلوم ترین فریاد های خسته! ای گل ناز دانه پدر و انیس رنج های عمه !
رقیه. . . رقیه کوچک! ای یادگار تازیانه های نینوا وسیل سیلی کربلا ! دست های کوچکت هنوز بوی نوازش های پدر را می داد، و نگاه های معصوم و چشمان خسته ات نور امید را به قلب عمه می تاباند
رقیه. . .رقیه صبور ! بمان که بی تو گلشن خزان دیده اهل بیت،دیگر بوی بهار را استشمام نخواهد کرد، تو نوگل بهشتی و فرشته زمینی ، پس بمان که کمر خمیده عمه، مصیبتی دیگر را تاب نخواهد آورد
ای مظلوم ترین فریاد های خسته! ای گل ناز دانه پدر و انیس رنج های عمه !
رقیه. . . رقیه کوچک! ای یادگار تازیانه های نینوا وسیل سیلی کربلا ! دست های کوچکت هنوز بوی نوازش های پدر را می داد، و نگاه های معصوم و چشمان خسته ات نور امید را به قلب عمه می تاباند
رقیه. . .رقیه صبور ! بمان که بی تو گلشن خزان دیده اهل بیت،دیگر بوی بهار را استشمام نخواهد کرد، تو نوگل بهشتی و فرشته زمینی ، پس بمان که کمر خمیده عمه، مصیبتی دیگر را تاب نخواهد آورد
۱.۶k
۱۴ آبان ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.