روز دهم بنام آقا ابا عبدالله الحسین علیه السلام
روز دهم بنام آقا ابا عبدالله الحسین علیه السلام
🔆 وی با دیدن گرگانی که برای قتل امام در آنجا جمع شده بودند به «عمر سعد» نهیب زد:
"وای بر تو ای عمر! آیا ابا عبدالله را می کشند و تو نگاه می کنی؟"
قطرات اشک عمر سعد بر گونه اش جاری شد اما پاسخی نداد و روی از زینب برگرداند.
زینب(سلام الله علیها ) فریاد زد:
"وای بر شما! آیا مسلمانی میان شما نیست؟"
هیچکس جواب نگفت.😔 😭
🔴 شمر بر سر یارانش فریاد کشید:
"چرا این مرد را منتظر گذاشته اید؟!"
و دستور داد که یکی از آنان کار را تمام کند.
«خولی بن یزید» با شتاب از اسب فرود آمد تا سر مبارک آن حضرت را جدا کند، اما تا به امام(علیه السلام ) نزدیک شد بر خود لرزید و نتوانست.
شمر گفت:
"بازوی تو ناتوان باد! چرا می لرزی؟" آنگاه خود تیغ به دست گرفت و به همراه سنان برای بریدن رأس مطهر امام حسین (علیه السلام ) رهسپار گودال قتلگاه شد...😭 😭
الا لعنة الله علی القوم الظالمین؛
و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون😭 😭
#محرم
🔆 وی با دیدن گرگانی که برای قتل امام در آنجا جمع شده بودند به «عمر سعد» نهیب زد:
"وای بر تو ای عمر! آیا ابا عبدالله را می کشند و تو نگاه می کنی؟"
قطرات اشک عمر سعد بر گونه اش جاری شد اما پاسخی نداد و روی از زینب برگرداند.
زینب(سلام الله علیها ) فریاد زد:
"وای بر شما! آیا مسلمانی میان شما نیست؟"
هیچکس جواب نگفت.😔 😭
🔴 شمر بر سر یارانش فریاد کشید:
"چرا این مرد را منتظر گذاشته اید؟!"
و دستور داد که یکی از آنان کار را تمام کند.
«خولی بن یزید» با شتاب از اسب فرود آمد تا سر مبارک آن حضرت را جدا کند، اما تا به امام(علیه السلام ) نزدیک شد بر خود لرزید و نتوانست.
شمر گفت:
"بازوی تو ناتوان باد! چرا می لرزی؟" آنگاه خود تیغ به دست گرفت و به همراه سنان برای بریدن رأس مطهر امام حسین (علیه السلام ) رهسپار گودال قتلگاه شد...😭 😭
الا لعنة الله علی القوم الظالمین؛
و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون😭 😭
#محرم
۴۷۸
۱۹ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.