من بدبختم*پارت ۶*
من بدبختم*پارت ۶*
فردا/:
من:مامان من رفتم بای
مامان:برو
*مدرسه*
*زنگ تفریح*
معلم:خسته نباشید
همه بجز من:خسته نباشید *معلم رفت*
دوستم:چرا نگفتی؟
من:حوصله ندارم
دوستم:مثل همیشه اینبار چیشده؟
من:با خانواده...
دوستم:میدونم من از تو بد بخت ترم
من:هر دومون بد بختیم
دختره:ببخشید مزاحم میشم
من:تو همیشه مزاحمی
دختره:از دخترا چ خبر؟
من:کدوم دخترا؟
دختره:فک کنم اسمش بی تی اسه
من:اونا دختر نیستن*بیحال*
دختره:تازه خبر داری اونا همجنسگران؟
من:حرف دهنت رو بفهم *جدی*
دختره:به هر حال اونا مزخرفن
من:مزخرف خودتی و عمت*یکم عصبی*
*رفت*
دوستم:حرص نخور ی چیزی میگه
من:کاش به دنیا نیومده بودم *ادای گریه*
دوستم:اونوقت من تنها میشدم
من:تو نبودی چیکار میکردم
دوستم:راستی ی چیزی
من:بگو؟
دوستم:من قراره برم ی شهر دیگه
من:کجا؟
دوستم:هشتم رو برم اونجا
من:پس باید جدا شیم
دوستم:آره ولی دوستیمون سر جاشه
من:آره تا ابد
دوستم:بیا بغلم*بغل کردیم همو*
*خونه*
من:من برگشتم
مامان:سلام
من:مامان غذا بختی؟
مامان:نه ولی الان آماده میشه
من:اهههه*لم دادم به مبل*
مامان:پاشو لباساتو رو در بیار
من:نمیخوام *خودمو بغل کردم*
مامان :الکی ادای افسرده ها رو در نیار
من:راستی مامان
مامان:بله؟
من:دیروز از خودم تست افسردگی گرفتم همش رو داشتم
مامان:دوروغه
من:اخه روانشناس گفته بود
مامان:ولش کن پاشو لباساتو رو در بیار
*بعد ناهار*
من:من میرم تو اتاق
*بعد ۱۸ دقیقه منم داشتم کره ای میخوندم*
مامان:آفرین داری درس میخونی؟
من:نه درس ندارم که دارم کره ای تمرین میکنم
مامان:آهان
من:مامان بابا امروز شیفته؟
مامان:آره
من:خداروشکر*اروم*
مامان:چیزی گفتی؟
من:نه نگفتم
مامان:راستی امروز میریم خونه مامان بزرگ
من:شت
مامان:اونو از کجا یاد گرفتی؟؟
من:از خودم😎
مامان:میخوای ی چیز دیگه بگو
من:باش فاک
مامان:بس کن
من:چشم 😅
مامان:آماده شو بریم
من:الان؟؟
مامان:آره پس کی ؟؟
من:مثلا ی روز دیگه
مامان:بدو آماده شو
من:بش
*خونه مامان بزرگ*
م ز:میهو گشنه نیستی؟؟
من:نه
م ز:باش بیا اینو بخور
من:نمیخوام بخورم
م ز:دستم رو پس نزن بیا بخور
من:خدایا*گرفتم خوردم*
م ز:بیا اینم بخور
من:نمیخورم *آخر سرم نخوردم*
م ز:خدا گرفته ازت دیگه
من:آره گرفته
م ز:دخترم میهو نخوردا به من ربط نداره*داد چون مامانم تو آشپز خونه بود*
مامان:باش حتما گشنه نیس
صدای ویدیوعی که تو گوشیم بود:
من عاشق یکیم ولی اون گی *ی اهنگ ترند*
من:خفه شو آبروم رفت
مامان:مگه چی میگفت؟
من:هیچی هیچی
م ز:راستی من میخوام برم بازار میای؟
من:آره آره *با ذوق*
م ز:باشو آماده شو
من:الان؟
م ز:آره
من:بنظرت زود نیس
م ز:مگه ساعت چنده؟
من:۳و نیم
م ز:پس یکم بعد میریم
فردا/:
من:مامان من رفتم بای
مامان:برو
*مدرسه*
*زنگ تفریح*
معلم:خسته نباشید
همه بجز من:خسته نباشید *معلم رفت*
دوستم:چرا نگفتی؟
من:حوصله ندارم
دوستم:مثل همیشه اینبار چیشده؟
من:با خانواده...
دوستم:میدونم من از تو بد بخت ترم
من:هر دومون بد بختیم
دختره:ببخشید مزاحم میشم
من:تو همیشه مزاحمی
دختره:از دخترا چ خبر؟
من:کدوم دخترا؟
دختره:فک کنم اسمش بی تی اسه
من:اونا دختر نیستن*بیحال*
دختره:تازه خبر داری اونا همجنسگران؟
من:حرف دهنت رو بفهم *جدی*
دختره:به هر حال اونا مزخرفن
من:مزخرف خودتی و عمت*یکم عصبی*
*رفت*
دوستم:حرص نخور ی چیزی میگه
من:کاش به دنیا نیومده بودم *ادای گریه*
دوستم:اونوقت من تنها میشدم
من:تو نبودی چیکار میکردم
دوستم:راستی ی چیزی
من:بگو؟
دوستم:من قراره برم ی شهر دیگه
من:کجا؟
دوستم:هشتم رو برم اونجا
من:پس باید جدا شیم
دوستم:آره ولی دوستیمون سر جاشه
من:آره تا ابد
دوستم:بیا بغلم*بغل کردیم همو*
*خونه*
من:من برگشتم
مامان:سلام
من:مامان غذا بختی؟
مامان:نه ولی الان آماده میشه
من:اهههه*لم دادم به مبل*
مامان:پاشو لباساتو رو در بیار
من:نمیخوام *خودمو بغل کردم*
مامان :الکی ادای افسرده ها رو در نیار
من:راستی مامان
مامان:بله؟
من:دیروز از خودم تست افسردگی گرفتم همش رو داشتم
مامان:دوروغه
من:اخه روانشناس گفته بود
مامان:ولش کن پاشو لباساتو رو در بیار
*بعد ناهار*
من:من میرم تو اتاق
*بعد ۱۸ دقیقه منم داشتم کره ای میخوندم*
مامان:آفرین داری درس میخونی؟
من:نه درس ندارم که دارم کره ای تمرین میکنم
مامان:آهان
من:مامان بابا امروز شیفته؟
مامان:آره
من:خداروشکر*اروم*
مامان:چیزی گفتی؟
من:نه نگفتم
مامان:راستی امروز میریم خونه مامان بزرگ
من:شت
مامان:اونو از کجا یاد گرفتی؟؟
من:از خودم😎
مامان:میخوای ی چیز دیگه بگو
من:باش فاک
مامان:بس کن
من:چشم 😅
مامان:آماده شو بریم
من:الان؟؟
مامان:آره پس کی ؟؟
من:مثلا ی روز دیگه
مامان:بدو آماده شو
من:بش
*خونه مامان بزرگ*
م ز:میهو گشنه نیستی؟؟
من:نه
م ز:باش بیا اینو بخور
من:نمیخوام بخورم
م ز:دستم رو پس نزن بیا بخور
من:خدایا*گرفتم خوردم*
م ز:بیا اینم بخور
من:نمیخورم *آخر سرم نخوردم*
م ز:خدا گرفته ازت دیگه
من:آره گرفته
م ز:دخترم میهو نخوردا به من ربط نداره*داد چون مامانم تو آشپز خونه بود*
مامان:باش حتما گشنه نیس
صدای ویدیوعی که تو گوشیم بود:
من عاشق یکیم ولی اون گی *ی اهنگ ترند*
من:خفه شو آبروم رفت
مامان:مگه چی میگفت؟
من:هیچی هیچی
م ز:راستی من میخوام برم بازار میای؟
من:آره آره *با ذوق*
م ز:باشو آماده شو
من:الان؟
م ز:آره
من:بنظرت زود نیس
م ز:مگه ساعت چنده؟
من:۳و نیم
م ز:پس یکم بعد میریم
۶.۸k
۱۹ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.