تند تند تایپ می کرد

تنـــدُ تنـــد تایپ می کرد...!
از همـه چیزُ همه جا می گفت
از لباس هایی که خریده تا بحث با اینُ آن...
از رنگ موهایش گرفته تا نوبت ترمیم ناخن هایش
او هم تُند تند می خواند...!
نگاه می کرد تو کلمات
دنبال کلمه دوستت دارم یا یه چیز تو این سبک کلمات...
دریغ از یک کلمه نبود که نبود..!
تمام آن همه مهربانی هایش
قربون صدقه رفتن ها،
یا دوستت دارم هایش
فقطُ فقط،
پشت دیوار مجازی بودُ بس..!
ولی اون تو دنیای واقعی اش
دنیایی با او ساخته بودکه بایک بلاک کردن
ویرانِ ویران میشد...!

دنیایِ مجـــازی بعضی آدم ها
از دنیای واقعی بعضی های دیگه خیلی واقعی تره....!
دیدگاه ها (۲)

چقدر دردناکه کسی رو که یه زمانی به خدا میسپردی حالا به خدا ح...

زیر آوار نگاهت...نفسی هست هنوز...توی درگاه محبــت ...قدمی هس...

زنها را از رقصیدن منع کردند،از آواز خواندن،از عاشقی کردن،بوس...

معشوقه ام باش و ساکت شوبا من درباره شریعت عشق ، بحث نکنعشق م...

فاصله ای برای زنده ماندن جیمین روی زانوهایش جلوی من ماند، مث...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط