دیروز

دیروز
می ترسیدم از باز کردن دری
که پشتش در بسته ی دیگری باشد
امروز
می ترسم از دری
که پشتش در دیگری نباشد
دیدگاه ها (۱)

به احمقانه ترین شکل ممکن دلتنگ کسی هستم که هیچ خیابانی را با...

شب رااز زنانی بپرسکه تنها گذاشته شده اند!زیرا که شب ها همه چ...

ماجراهای احساسیخطرناک تر از جنگ هستنددر نبرد آدم یک بار بیش ...

"زندگی" همچون بادکنکی استدر دست کودکان که همیشه ترس از ترکید...

حرکت که کنیددرها باز میشوند... وانگاه متوجه خواهید شدهیچگاه ...

اگه دری را بست به خاطر مهربونیشه

با این چیز های که دیدم ترسم گرفته،ترسیدم💔دلم می خواد زار بزن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط