دست نوشته های من
#دست_نوشته_های_من
درمیان آدم هایی که میدوند به دنبال آینده آدم هایی که چندسال از جوانی و عمرشان را میگذارند وخود را میان انبوهی از کتاب های قطور سیل عظیمی از فرمول و قانون و رابطه غرق میکنند تا به ارزوی خود برسند من به تنهایی در گوشه دنج اتاق کوچکم میان دریایی از رنگ ها نشسته ام رنگ هایی که با رقص مداد رنگی ها بر کاغذ مینشیندد و تجسم هرکدام از آنها بر روی بوم سفید داستانها و خیال ها در پس خود دارد...سیاهی ذغالی که به قلب سفید کاغذ حمله ور میشود و چه خراش ها و زخم هایی روی تن ظریف کاغذ از خو بجای میگذارد و ما با لذت به زیبایی این زخم ها نگاه میکنیم،قصه لیلی و مجنون هم زیبا است،قصه دلی زخم خورده که چنین به گوش ما میرسد و ما میتوانیم ساعت ها از سر شوق آن را بخوانیم،اما چه کسی از سختی ذغال عشق بر کاغذ قلب مجنون خبر دارد...آری نقاشی بازی خیال انگیز رنگ ها و کاغذ هاست...بازی که نقاش با خیال و رویا آن را رهبری میکند و درآخر خود فرمانروای کاخ نقاشی اش بر روی بوم میشود...نقاش پنجه به پنجه آفتاب،پابه پای امواج،با اشک ریزان آسمان و برگ ریزان درختان،با دانه به دانه ی خوشه های انگور و گندم همراه میشود و نقشی از خیال با رقصاندن قلمو ها در میان بندبند انگشتانش می آفریند...من دلم غرق شدن درمیان این همه شاعرانگی را میخواهد دلم رویایی دور را میخواهد که با نقش بستنش روی بوم به آن نزدیک تر میشوم،دلم میخواهد ساعت ها در میان بوی تند رنگ ها وسیاهی ذغال ها بنشینم و پرواز پروانه های رنگارنگ سرنوشتم در میان انبوهی از زیبایی ها ببینم....
فروغ سادات(ض.ز)
درمیان آدم هایی که میدوند به دنبال آینده آدم هایی که چندسال از جوانی و عمرشان را میگذارند وخود را میان انبوهی از کتاب های قطور سیل عظیمی از فرمول و قانون و رابطه غرق میکنند تا به ارزوی خود برسند من به تنهایی در گوشه دنج اتاق کوچکم میان دریایی از رنگ ها نشسته ام رنگ هایی که با رقص مداد رنگی ها بر کاغذ مینشیندد و تجسم هرکدام از آنها بر روی بوم سفید داستانها و خیال ها در پس خود دارد...سیاهی ذغالی که به قلب سفید کاغذ حمله ور میشود و چه خراش ها و زخم هایی روی تن ظریف کاغذ از خو بجای میگذارد و ما با لذت به زیبایی این زخم ها نگاه میکنیم،قصه لیلی و مجنون هم زیبا است،قصه دلی زخم خورده که چنین به گوش ما میرسد و ما میتوانیم ساعت ها از سر شوق آن را بخوانیم،اما چه کسی از سختی ذغال عشق بر کاغذ قلب مجنون خبر دارد...آری نقاشی بازی خیال انگیز رنگ ها و کاغذ هاست...بازی که نقاش با خیال و رویا آن را رهبری میکند و درآخر خود فرمانروای کاخ نقاشی اش بر روی بوم میشود...نقاش پنجه به پنجه آفتاب،پابه پای امواج،با اشک ریزان آسمان و برگ ریزان درختان،با دانه به دانه ی خوشه های انگور و گندم همراه میشود و نقشی از خیال با رقصاندن قلمو ها در میان بندبند انگشتانش می آفریند...من دلم غرق شدن درمیان این همه شاعرانگی را میخواهد دلم رویایی دور را میخواهد که با نقش بستنش روی بوم به آن نزدیک تر میشوم،دلم میخواهد ساعت ها در میان بوی تند رنگ ها وسیاهی ذغال ها بنشینم و پرواز پروانه های رنگارنگ سرنوشتم در میان انبوهی از زیبایی ها ببینم....
فروغ سادات(ض.ز)
۵۴.۸k
۲۵ آذر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.