Part6
Part6
sokot shab
ویو کوک
رفتم داخل خونه ات که دیدم دهنش پر خونه
و بیهوش افتاده رو زمین و یه قوطی قرص جفتشه
میخواسته با قرص خودکشی کنه یعنی؟؟
که یهو یه پیام اومد روی گوشیشی یکی براش عکس دوستش با اکس قبلیش رو فرستاده بود که دوستش داشت بهش خیانت میکرد.....
سرع زنگ زدم اورژانس و ات رو بردیم بیمارستان.
پرش زمانی به بیمارستان
بهش شک وارد کنید
محکمتر....
نه فایده نداره...
سریع تر باشیددد...
نفسش داره میره...
الان هوشیاریش رو از دست میده....
برگشت...
آره ما موفق شدیم..
بهش آرامبخش بزنید و ببیرینش اتاق خصوصی
.
_آقای دکتر حالش خوبه؟؟
دکتر:خیلی مقاومه الان بهتره
بردیمش اتاق خصوصی میتونی فردا ببینیدش
_خیلی ممنونم
پرش زمانی به فردا
ویو کوک
رفتم ملاقات ات دیدنش توی اون شرایط برام از همه چیز سخت تر بود اینکه حالش خرابه این که نمیتونه چشماشو باز کنه.
ات میدونی چقدر دلم برات تنگ شده یعنی سرنوشت باید مارو از هم جدا کنه؟؟!
اگه تو چشماتو باز نکنی منم میمیرم
پس زود بیدار شو میخوام دوباره بهم بکی کوکی دلم برات یه ذره شده میدونی وقتی که تو نبودی من نتونستم زندگی کنم هرشب با قرص میخوابیدم..
ات بیدار شو دیگه.....
پرش زمانی به فردا
"ات هنوز بیدار نشده کی بیدار میشی دلم برات تنگ شده"
پرش زمانی به فردا
الان سه روزه ات بیدار نشده
رفتم پیش دکترشه داشتم با دکتر حرف میزدم که پرستار یهو در باز کرد و گفت آقای دکتر
آقای دکتر........
این از این پارت
ببخشید کم شد دستم نابوده نمیتونم زیاد بنویسم.....
🥲💔
شرطا
۱۰ ناشناس
و ناشناس درست هم بنویسید شعر نخونید اگر ناشناساتون الکی باشه حسابش نمیکنم
لینک ناشناس👇👇
https://harfeto.timefriend.net/17187230079320
sokot shab
ویو کوک
رفتم داخل خونه ات که دیدم دهنش پر خونه
و بیهوش افتاده رو زمین و یه قوطی قرص جفتشه
میخواسته با قرص خودکشی کنه یعنی؟؟
که یهو یه پیام اومد روی گوشیشی یکی براش عکس دوستش با اکس قبلیش رو فرستاده بود که دوستش داشت بهش خیانت میکرد.....
سرع زنگ زدم اورژانس و ات رو بردیم بیمارستان.
پرش زمانی به بیمارستان
بهش شک وارد کنید
محکمتر....
نه فایده نداره...
سریع تر باشیددد...
نفسش داره میره...
الان هوشیاریش رو از دست میده....
برگشت...
آره ما موفق شدیم..
بهش آرامبخش بزنید و ببیرینش اتاق خصوصی
.
_آقای دکتر حالش خوبه؟؟
دکتر:خیلی مقاومه الان بهتره
بردیمش اتاق خصوصی میتونی فردا ببینیدش
_خیلی ممنونم
پرش زمانی به فردا
ویو کوک
رفتم ملاقات ات دیدنش توی اون شرایط برام از همه چیز سخت تر بود اینکه حالش خرابه این که نمیتونه چشماشو باز کنه.
ات میدونی چقدر دلم برات تنگ شده یعنی سرنوشت باید مارو از هم جدا کنه؟؟!
اگه تو چشماتو باز نکنی منم میمیرم
پس زود بیدار شو میخوام دوباره بهم بکی کوکی دلم برات یه ذره شده میدونی وقتی که تو نبودی من نتونستم زندگی کنم هرشب با قرص میخوابیدم..
ات بیدار شو دیگه.....
پرش زمانی به فردا
"ات هنوز بیدار نشده کی بیدار میشی دلم برات تنگ شده"
پرش زمانی به فردا
الان سه روزه ات بیدار نشده
رفتم پیش دکترشه داشتم با دکتر حرف میزدم که پرستار یهو در باز کرد و گفت آقای دکتر
آقای دکتر........
این از این پارت
ببخشید کم شد دستم نابوده نمیتونم زیاد بنویسم.....
🥲💔
شرطا
۱۰ ناشناس
و ناشناس درست هم بنویسید شعر نخونید اگر ناشناساتون الکی باشه حسابش نمیکنم
لینک ناشناس👇👇
https://harfeto.timefriend.net/17187230079320
۶.۹k
۰۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.