لیلی زیر درخت انار نشست

لیلی زیر درخت انار نشست.
درخت انار عاشق شد، گل داد، سرخ سرخ.
گل ها انار شد؛ داغ داغ .هر اناری هزار تا دانه داشت.
دانه ها عاشق بودند، دانه ها توی انار جا نمی شدند.
انار کوچک بود. دانه ها ترکیدند. انار ترک برداشت.
خون انار روی دست لیلی چکید.
لیلی انار ترک خورده را از شاخه چید. مجنون به لیلی اش رسید.
خدا گفت:
راز رسیدن فقط همین است.
کافی است انار دلت ترک بخورد.
دیدگاه ها (۲)

یک روز گرم پاییزی شاخه ای مغرورانه و با تمام قدرت خودش را تک...

پاییز را دوست دارم...بخاطر غریب و بی صدا آمدنشبخاطر رنگ زرد ...

🔺 🔻 🔺 🔻 🔺 رزق چیست ؟💡 رزق کلمه ای است بسیار فراتر از آنچه مر...

شهریور….این ته تغاری نازک نارنجی آفتاب….دارد میرسد…نیامده سر...

‌‌‌‌‌لیلی زیر درخت انار نشست ..درخت انار عاشق شد ..گل داد .....

‌‌‌‌‌لیلی زیر درخت انار نشست ..درخت انار عاشق شد ..گل داد .....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط