تفنگ من
#تفنگ_من
ویو ا.ت:
با گریه رفتم بالا داشتم ساکمو جمع میکردم....
چرا باید بخاطر پایدار بودن مقامش منو بفرسته پیششون
چرااااااا؟.....
روی تختم برای آخرین بار دراز کشیدم که صدای جیغ مادرمو شنیدم....م..من که به خدمتکارا گفتم بهش نگن نه...نه بابا
سریع پایین رفتم
(مکالمه ی پدر_و مادرش+)
+چراااااااا...چرااااااا تک فرزندت....نازنین من...
_خفه شو جایگاهتو بدون تو این خونهههههه(باداد)
+ولم کن....همیشه جایگاهمو میدونستم همیشه هرکاری گفتی کردم ولی تک فرزندمو به کسی نمی....
_خفه شو......بنگگگ(گلوله)
ویو ا.ت:
با...با چی...چیکار کردی...مامانننننننننن مامانننن من
+مااااااامااااااااننننننن(خودتون تن صداشو تصور کنید🙂🫀)
رفتم و بغلم گرفتمش...مادر بی چاره و بی جون من...
&خفه شو...اگه نشی..
+اگه نشم چیییییی(داد و گریه) مثل مامان میشم؟خیلیم خوب تو که منو دوستش ندا....
&خفه شو....
&جی ته...
^بله اقای سو(so)
&ا.ت رو ببرین
جی ته اومد نزدیکم و دم گوشم گفت:منو ببخش ا.ت(صدای لرزون)
جی ته منو گرفت
+نهههههههه من بدون مامان نمیرممممم ولمم کن مامان...یه چیزی بهشون بگووووو مامان(داد و گریه)
^ا.ت .... تروخدا...برو لطفا
(جی ته گریه میکرد)
+نه نه من من نمیرم نمی تونم
^قو...قول میدم...قول...میدم...انتقام همتونو....بگیرم...ا.ت بخاطر...من
+باشه...باشه
لنگ لنگان به اتاق رفتم
مامان مهربونم...عزیزم...
ساکمو گذاشتم خونه...من وسایلایی که اون مرد برام گرفته رو نمیخوام...
خماری.......
لایکا:۱۰
ممنون
ویو ا.ت:
با گریه رفتم بالا داشتم ساکمو جمع میکردم....
چرا باید بخاطر پایدار بودن مقامش منو بفرسته پیششون
چرااااااا؟.....
روی تختم برای آخرین بار دراز کشیدم که صدای جیغ مادرمو شنیدم....م..من که به خدمتکارا گفتم بهش نگن نه...نه بابا
سریع پایین رفتم
(مکالمه ی پدر_و مادرش+)
+چراااااااا...چرااااااا تک فرزندت....نازنین من...
_خفه شو جایگاهتو بدون تو این خونهههههه(باداد)
+ولم کن....همیشه جایگاهمو میدونستم همیشه هرکاری گفتی کردم ولی تک فرزندمو به کسی نمی....
_خفه شو......بنگگگ(گلوله)
ویو ا.ت:
با...با چی...چیکار کردی...مامانننننننننن مامانننن من
+مااااااامااااااااننننننن(خودتون تن صداشو تصور کنید🙂🫀)
رفتم و بغلم گرفتمش...مادر بی چاره و بی جون من...
&خفه شو...اگه نشی..
+اگه نشم چیییییی(داد و گریه) مثل مامان میشم؟خیلیم خوب تو که منو دوستش ندا....
&خفه شو....
&جی ته...
^بله اقای سو(so)
&ا.ت رو ببرین
جی ته اومد نزدیکم و دم گوشم گفت:منو ببخش ا.ت(صدای لرزون)
جی ته منو گرفت
+نهههههههه من بدون مامان نمیرممممم ولمم کن مامان...یه چیزی بهشون بگووووو مامان(داد و گریه)
^ا.ت .... تروخدا...برو لطفا
(جی ته گریه میکرد)
+نه نه من من نمیرم نمی تونم
^قو...قول میدم...قول...میدم...انتقام همتونو....بگیرم...ا.ت بخاطر...من
+باشه...باشه
لنگ لنگان به اتاق رفتم
مامان مهربونم...عزیزم...
ساکمو گذاشتم خونه...من وسایلایی که اون مرد برام گرفته رو نمیخوام...
خماری.......
لایکا:۱۰
ممنون
۵.۴k
۱۷ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.