به روی آیینهء قلب من این نوشته
به روی آیینهء قلب من این نوشته
که به قامتِ سپیدم گُل غم شکفته
از سرِ شب تا به سپیدهء صبح
نمی دانی به این دلم چه گذشته
دلم زِین حصار شهر به تنگ آمده
گویی که شادی به سنگِ غم شکسته
نه شوری نه حالی دارد شعرِ منِ دیوانه
زمانه پیرهنی کهنه به قامتِ شعرم دوخته
گم شد منِ من زین دایرهء قسمت
گویی که درِ بختِ من شده بسته
هر چه بودم هر چه هستم در این وادی عریان
فقط واقف به آنم که همه جانم سوخته..🦋🦋
#saharshehim💖
#عاشقانه
#پناهم❤
که به قامتِ سپیدم گُل غم شکفته
از سرِ شب تا به سپیدهء صبح
نمی دانی به این دلم چه گذشته
دلم زِین حصار شهر به تنگ آمده
گویی که شادی به سنگِ غم شکسته
نه شوری نه حالی دارد شعرِ منِ دیوانه
زمانه پیرهنی کهنه به قامتِ شعرم دوخته
گم شد منِ من زین دایرهء قسمت
گویی که درِ بختِ من شده بسته
هر چه بودم هر چه هستم در این وادی عریان
فقط واقف به آنم که همه جانم سوخته..🦋🦋
#saharshehim💖
#عاشقانه
#پناهم❤
۲.۱k
۲۵ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.