#در من دیوانه ای جا ماندهکه دست از دوست داشتنت بر نمیداردبا تو قدم میزندحرف میزندمیخنددشعر میخواندقهوه میخوردفقط نمیتواند در آغوش بگیردتبه گمانم همین بی آغوشیاو را خواهد کشت