به دنبال خدا
به دنبال خدا
♦♦♦♦♦
مدتها بود در درونم به دنبال خدا میگشتم. ندائی مرا به دنبال خود کشاند، به یک بیابان برهوت.
گفتم: خدا.. اینجا! گفت می یابی... و من دقیق نگریستم... ندا گفت چطور بود؟
گفتم: خیلی بهتر از آنچه انتظار داشتم،سکوتش مرا به سکوت زبانم ،و وسعت بیکرانش مرا به وسعت قلبم، و آرامش آن مرا به صبر دعوت میکند،عجیب تر اینکه هرجا خیال میکنی او نیست، همانجا مقتدر تر از همه جا هست.
♦♦♦♦♦
مدتها بود در درونم به دنبال خدا میگشتم. ندائی مرا به دنبال خود کشاند، به یک بیابان برهوت.
گفتم: خدا.. اینجا! گفت می یابی... و من دقیق نگریستم... ندا گفت چطور بود؟
گفتم: خیلی بهتر از آنچه انتظار داشتم،سکوتش مرا به سکوت زبانم ،و وسعت بیکرانش مرا به وسعت قلبم، و آرامش آن مرا به صبر دعوت میکند،عجیب تر اینکه هرجا خیال میکنی او نیست، همانجا مقتدر تر از همه جا هست.
- ۱۲۷
- ۲۵ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط