گاه آرزو میکنم

گاه آرزو می‌کنم
ای کاش برای تو پرتو آفتاب باشم
تا دستهایت را گرم کند
اشک‌هایت را بخشکاند
و خنده را به لبانت بازآرد،_
پرتوِ خورشیدی که
اعماق تاریک وجودت را روشن کند
روزت را غرقه‌ی نور کند
یخ پیرامون‌ات را آب کند.

مارگوت بیکل
برگردان احمد شاملو
دیدگاه ها (۱۱)

گوشه ی دنج من اینجاستهمین ساده ی خوش ترکیبی کهبه صد رنگ و به...

صباحُ الخير لمن وجدناهم في اصعبِ فتراتِناصبح بخیر به کسایی ک...

گونه هایت سیبِ لبنان ست و من هم عشقِ سیبگاه گاهی حضرتِ آدم ش...

رها نشدن از دامِ عشقو #حسین_منزوی چقدر قشنگ‌ گفته:"چشمم به ه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط