بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
محبوبم
دلتنگی من لو رفته
حرفی در سینه دارم که قابل بیان نیست
در یک صبح بیطلوع ایام
دلم در آینهها جاری شده
این دل لو رفته و دیگر رازی در میان نیست
سر روی آینه گذاشتم، خوابم برد
دیدم باغی به پچ پچ می گوید:
تا سحر سیبها را ترجمه میکنم
یک طرف بهار، یک طرفم برف میریزد
و زمستان است...
محمد_صالح_علاء
محبوبم
دلتنگی من لو رفته
حرفی در سینه دارم که قابل بیان نیست
در یک صبح بیطلوع ایام
دلم در آینهها جاری شده
این دل لو رفته و دیگر رازی در میان نیست
سر روی آینه گذاشتم، خوابم برد
دیدم باغی به پچ پچ می گوید:
تا سحر سیبها را ترجمه میکنم
یک طرف بهار، یک طرفم برف میریزد
و زمستان است...
محمد_صالح_علاء
۳.۹k
۱۲ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.