پارت ⁴
پارت ⁴
ات ویو
رفتیم خونه پدر بزرگم میدونم باز میخواد چی بگه پس این سری چه بخوام چه نه باید قبول کنم :)
+سلام
&بههه ات خانم چه عجب
-سلام *سرد
&اوه سلام جونگ کوک
نشستیم رو مبل که شروع کرد
&خب همون طور که میدونید باید ازدواج کنید شما دو تا!
+پدر بزرگ چند بار گفتم نه
& مگه دست توئه ؟ چند نفر نمیشه به خاطر یه نفر بیکار کرد کاری نمیخوای کنی که فقط یه ازدواجع
+اخه برای چی؟
&کوک جانشین من قراره بشه و اگه باهم زندگی کنیم باندمون بزرگ تر میشه
+چرا باید به خاطر شما زندگیمو خراب کنم؟
منم ارزو دارم منم ادمم *داد
ات بلند شد پدر بزرگم همین جور
&دختره گستاخ *داد
و دستشو اورد بالا تا سیلی محکمی بار ات کنه که با نگه داشتن دستش توسط کوک موند
-فکر نکن پدربزرگمی کاریت ندارم! خودتم خوب میدونی
دست ات و گرفت و رفتم بیرون از خونه ات و سوار ماشین کرد مستقیم رفت خونه خودش
+کوک کجا میریم..؟
-....
+ک.. وک
-ساکت
+اما
-خونه
+خونه کی
-خونه ننم :/ خونه خودم دیگه
ات ویو
رفتیم خونه پدر بزرگم میدونم باز میخواد چی بگه پس این سری چه بخوام چه نه باید قبول کنم :)
+سلام
&بههه ات خانم چه عجب
-سلام *سرد
&اوه سلام جونگ کوک
نشستیم رو مبل که شروع کرد
&خب همون طور که میدونید باید ازدواج کنید شما دو تا!
+پدر بزرگ چند بار گفتم نه
& مگه دست توئه ؟ چند نفر نمیشه به خاطر یه نفر بیکار کرد کاری نمیخوای کنی که فقط یه ازدواجع
+اخه برای چی؟
&کوک جانشین من قراره بشه و اگه باهم زندگی کنیم باندمون بزرگ تر میشه
+چرا باید به خاطر شما زندگیمو خراب کنم؟
منم ارزو دارم منم ادمم *داد
ات بلند شد پدر بزرگم همین جور
&دختره گستاخ *داد
و دستشو اورد بالا تا سیلی محکمی بار ات کنه که با نگه داشتن دستش توسط کوک موند
-فکر نکن پدربزرگمی کاریت ندارم! خودتم خوب میدونی
دست ات و گرفت و رفتم بیرون از خونه ات و سوار ماشین کرد مستقیم رفت خونه خودش
+کوک کجا میریم..؟
-....
+ک.. وک
-ساکت
+اما
-خونه
+خونه کی
-خونه ننم :/ خونه خودم دیگه
۱.۱k
۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.