میخواهم به دخترم بگویم:هیچوقت خجالت نکش،من مادرانه حمایتت
میخواهم به دخترم بگویم:هیچوقت#خجالت نکش،من مادرانه حمایتت میکنم،دیگرسرزنش درقاموس نسلِ مادرانه من نمیگنجد،اگردلت شکست بیاکنارخودم بنشین،اگربغض ات گرفت بیاروبه رویِ خودم،دست دردست من گریه کن،اصلاً با هم اشک میریزیم.قسمت دل#شکسته ات را به من بده وبا آن قسمت دلِ من که سالم است تعویض کن،که سالها برای تونگه داشتـــــه ام،خودم دردهایت رامیخرم،مادرت برایت چشم هست وهم گوش.خودم دستانت رامیگیرم وگرمشان میکنم وبوسشــان میکنم،خـــــودم برایت لاک های رنگی رنگی میزنم...یک دنیا لوس ات میکنم..به او میگویم: بلندبخند، بگذار صدای خنده ات شنیده شود.بگذارتمام دندان هایی که من روزی برای دیدن تک تکشان لحظه شماری کرده ام؛دیده شوند، بگذارشادی ازمردمک چشمانت به من سلام کندوحسرت هایم گم شود،به اومیگویم؛اگربعدازخواندن تمام آن رٌمانهایِ #عاشقانه #شاهنامه رانیزباآن چهره ی تمام عیارِ#ایرانی ات بخوانی؛ من هم قول میدم تمام #آینه های خانه رابه تو بدهم تادرآن دخترانه دلبری کنی.میگویم که:اینجاپرنسی نیست که با #بوسه ای توراازخواب بیدارکند؛چرا که من وتوهستیم مادرودختر،معجزه از عشق ماست،من "مادرشقانه"میخواهمت که اگردررابطه ات بامَردات#شکست خوردی،خودم برایت#بیژن میشوم،بیاسرت راروی شانه های مردانه مادرت بگذار،بیا به خودم تکیه کن تا خودم برایت مردی کنم، بیا که زیر باران مصیبت غم و اندوهت برایت چطر شوم،که دخترم مبادا غمباد کنی ، مبادا تنهایی چشمان شادت را پریشان کند، بیا که من اینجام که باهم ازجسارتِ#پروین میخوانیم وپندی میگیریم از #گلستان_سعدی که باهم با#مولانا عروج میکنیم*بشنوازنی چون حکایت میکند.چراکه من "مادَرشقانه"میخواهم#
۳.۰k
۲۸ دی ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.