زن چادر گل گلی ، گل ریزشوسرش کرد و چمدون قهوه ای بزرگمسطتیلیشو برداشت.و گفت : من دیگه تو این خونه نمی مونممرد دستشو گرفت و گفت : بریم منم نمیمونم ❤ ️