شهیدمحمدرضا تورجی زاده
#شهیدمحمدرضا_تورجی_زاده
🌷 🍃 مزار این شهید همیشه شلوغ هست و دور تا دور مزار همیشه پر هست از جوان هایی، که حاجت میخواهند از این شهید و صد البته افرادی که حاجتشون رو از این شهیدگرفته اند و به رسم تشکر به این شهید سر می زنند.
اما چه زیباست بجای پایین آوردن مقام شهید، در حد حاجات خودمان، صفات و سیره او را بشناسیم و اندکی شهدایی شویم🌷 🍃
@pelakkhaki
💞 🕯 مزار این شهید عزیز در گلستان شهدای شهر اصفهان هست.
💞 🕯 شهید محمدرضا تورجی زاده، جوانی ۲۳ ساله و اصفهانی!
علاقه ی شدید و عجیبی به حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) داشت. در زمان شهادت هم فرمانده گردان یا زهرا (سلام الله علیها) بود.
💞 🕯 اهل نماز شب و مناجات در دل شب.
💞 🕯 مداحی می کرد و صدای فوق العاده سوزناکی داشت. در اصفهان و دیگر شهرها مداحی هایش معروف شده بود. مخصوصا وقتی در گلستان شهدای اصفهان و در کنار مزار دوستان شهیدش و در فراق آن ها می خواند.
💞 🕯 شهید حاج حسین خرازی هم شیفته ی سوز صدای او شده بود:
"... بی سیم چی مشغول صحبت با حاج اسماعیل صادقی بود. حاج حسین هم آنجا بود
من هم مشغول ناهار. بعد گوشی را داد به محمد تورجی و گفت:
حاج اسماعیل شما رو کار داره.
تورجی گفت: آخه الان! بعد به سفره و ظرف چلوکباب اشاره کرد.
خندید و به شوخی گفت: اگه بیام از قافله عقب می مونم!
اما بعد رفت پشت بی سیم. با برادر صادقی صحبت کرد.
حاج اسماعیل گفت: محمد، حاج حسین اینجا نشسته می گه برامون بخون!
محمد کمی مکث کرد. یکباره حال و هوای او عوض شد بعد با حالت خاصی شروع کرد:
در بین آن دیوار و در
زهرا صدا می زد پدر
دنبال حیدر می دوید
از پهلویش خون می چکید😭
و همینطور ادامه داد. همه اشک می ریختند. بعدها از سردار صادقی شنیدم که گفت:
حاج حسین آنجا خیلی گریه کرد.😭
داغ دوستان شهیدش برای او خیلی سنگین بود. وقتی حاج حسین منقلب شد بی سیم را گرفتم و گفتم: محمد ممنون ادامه نده!
بچه های مخابرات صدای محمد را پشت همه بی سیم ها پخش کرده بودند... "
@pelakkhaki
((نقل از کتاب یا زهرا (سلام الله علیها) صفحه ۱۵۲))
💞 🕯 شهید تورجی زاده علاقه ی ویژه ای به خانم حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) داشت و در هر جا کار در صحنه نبرد به مشکل بر می خورد با یک توسل خالصانه و کمک گرفتن از حضرت زهرا (سلام الله علیها) مشکل را برطرف می کرد.
حتی شهادتش هم زهرایی بود و در انفجار خمپاره ای که مستقیما به سنگرشان، اصابت می کند دو زخم عمیق یکی از ناحیه بازوی دست راست و یکی در ناحیه ی پهلوی چپ سهم او از این انفجار بود و البته جوازی برای آسمانی شدنش.😢 🌷
👇 👇
@pelakkhaki
👆 👆
🌷 🍃 مزار این شهید همیشه شلوغ هست و دور تا دور مزار همیشه پر هست از جوان هایی، که حاجت میخواهند از این شهید و صد البته افرادی که حاجتشون رو از این شهیدگرفته اند و به رسم تشکر به این شهید سر می زنند.
اما چه زیباست بجای پایین آوردن مقام شهید، در حد حاجات خودمان، صفات و سیره او را بشناسیم و اندکی شهدایی شویم🌷 🍃
@pelakkhaki
💞 🕯 مزار این شهید عزیز در گلستان شهدای شهر اصفهان هست.
💞 🕯 شهید محمدرضا تورجی زاده، جوانی ۲۳ ساله و اصفهانی!
علاقه ی شدید و عجیبی به حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) داشت. در زمان شهادت هم فرمانده گردان یا زهرا (سلام الله علیها) بود.
💞 🕯 اهل نماز شب و مناجات در دل شب.
💞 🕯 مداحی می کرد و صدای فوق العاده سوزناکی داشت. در اصفهان و دیگر شهرها مداحی هایش معروف شده بود. مخصوصا وقتی در گلستان شهدای اصفهان و در کنار مزار دوستان شهیدش و در فراق آن ها می خواند.
💞 🕯 شهید حاج حسین خرازی هم شیفته ی سوز صدای او شده بود:
"... بی سیم چی مشغول صحبت با حاج اسماعیل صادقی بود. حاج حسین هم آنجا بود
من هم مشغول ناهار. بعد گوشی را داد به محمد تورجی و گفت:
حاج اسماعیل شما رو کار داره.
تورجی گفت: آخه الان! بعد به سفره و ظرف چلوکباب اشاره کرد.
خندید و به شوخی گفت: اگه بیام از قافله عقب می مونم!
اما بعد رفت پشت بی سیم. با برادر صادقی صحبت کرد.
حاج اسماعیل گفت: محمد، حاج حسین اینجا نشسته می گه برامون بخون!
محمد کمی مکث کرد. یکباره حال و هوای او عوض شد بعد با حالت خاصی شروع کرد:
در بین آن دیوار و در
زهرا صدا می زد پدر
دنبال حیدر می دوید
از پهلویش خون می چکید😭
و همینطور ادامه داد. همه اشک می ریختند. بعدها از سردار صادقی شنیدم که گفت:
حاج حسین آنجا خیلی گریه کرد.😭
داغ دوستان شهیدش برای او خیلی سنگین بود. وقتی حاج حسین منقلب شد بی سیم را گرفتم و گفتم: محمد ممنون ادامه نده!
بچه های مخابرات صدای محمد را پشت همه بی سیم ها پخش کرده بودند... "
@pelakkhaki
((نقل از کتاب یا زهرا (سلام الله علیها) صفحه ۱۵۲))
💞 🕯 شهید تورجی زاده علاقه ی ویژه ای به خانم حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) داشت و در هر جا کار در صحنه نبرد به مشکل بر می خورد با یک توسل خالصانه و کمک گرفتن از حضرت زهرا (سلام الله علیها) مشکل را برطرف می کرد.
حتی شهادتش هم زهرایی بود و در انفجار خمپاره ای که مستقیما به سنگرشان، اصابت می کند دو زخم عمیق یکی از ناحیه بازوی دست راست و یکی در ناحیه ی پهلوی چپ سهم او از این انفجار بود و البته جوازی برای آسمانی شدنش.😢 🌷
👇 👇
@pelakkhaki
👆 👆
۶.۰k
۱۶ مهر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.