عزیز دلم

عزیزِ دلم …
اگر بعد از ظهر را در بزرگراه به #پرسه ‌زدن نگذرانده بودم،
کسی چه می ‌داند،
شاید دست به کار می‌ شدم و چیزِ #شایسته ‌ای می‌نوشتم که می‌ توانست مرا از ورطه‌ ای که #آشکارا در آن غوطه می‌ خورم بیرون بکشد.
ولی اینطور که پیداست از این چیزها خبری نیست و همچنان رهسپارِ رختخواب خواهم شد؛ و به طورِ یقین تا مدتی چیزی نخواهم نوشت و طاعونی خواهم شد برای #خودم، #تو و تمامِ دنیا ...


#کافکا / #نامه_به_فلیسه
دیدگاه ها (۲)

در نهایت، فقط #متعلقات آدم از او به‌جا می‌مانند. شاید برای ه...

اینکه #انسان بداند به کدام #سمت می رود، خوب است؛ حتی اگر قرا...

کاش دنیا دست #زن‌ها بود، زن‌ها که زاییده‌اند یعنی #خلق کرده‌...

راستش، بعضی‌وقتا این #فکر آرومم میکنه که اونایی که مال ما هس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط