گرچه در ظاهرِ خود چهره ی خندان دارم
گرچه در ظاهرِ خود چهره ی خندان دارم
مثـلِ مـوهـای تـو اوضاعِ پریشان دارم
کعبـه ارزانـیِ شیخ و عـرب و اهـلِ ریـا!
مـن بـه اعجازِ نفس های تو ایمان دارم
جنـگلی سوختـه در دشتِ غمم! اما بـاز
چشـمِ "امیـد" بـه همیـاریِ بـاران دارم
عشق ، رنج است و صبوری و غمِ دلتنگی
عـاشقـم! درد از ایـن دست فراوان دارم
حوری و جنت و حوایِ خدا کافی نیست
آدمـم گـاه کـمی میـل بـه عصیان دارم
نه که تقدیر نمیخواست که باهم باشیم!
گِلـه از بخـتِ بـد و حضرتِ یـزدان دارم
مثـلِ مـوهـای تـو اوضاعِ پریشان دارم
کعبـه ارزانـیِ شیخ و عـرب و اهـلِ ریـا!
مـن بـه اعجازِ نفس های تو ایمان دارم
جنـگلی سوختـه در دشتِ غمم! اما بـاز
چشـمِ "امیـد" بـه همیـاریِ بـاران دارم
عشق ، رنج است و صبوری و غمِ دلتنگی
عـاشقـم! درد از ایـن دست فراوان دارم
حوری و جنت و حوایِ خدا کافی نیست
آدمـم گـاه کـمی میـل بـه عصیان دارم
نه که تقدیر نمیخواست که باهم باشیم!
گِلـه از بخـتِ بـد و حضرتِ یـزدان دارم
۹.۲k
۱۸ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.