پارت 12

پارت 12
جیمین:خب راستش پدربزرگ واسه اون شرطی که گذاشتین من یه دختری رو انتخاب کردم تا به ثروت پدرم برسم ولی بعد یه مدت واقعا عاشقش شدم راستش پدربزرگ من ثروت پدر رو نمیخوام من ا/تو میخوام بخاطر این خانم منگول ا/ت از من متنفر شده
پدربزرگ:مگه چیکار کرده ؟
جیمین:دست دوست صمیمی ا/تو قطع کرده
پدربزرگ:چییییییی؟
جیان:خب پدربزرگ...
پدربزرگ:پدربزرگ بی پدربزرگ حرف نباشه
جیمین هم ا/تو برات بر میگردونم هم تمام ثروت پدرتو بهت میدم
جیان و جیمین:بلهههههههه؟
پدربزرگ:من با پدر و مادر ا/ت حرف میزنم خب؟
جیمین:ولی.....
پدربزرگ:مگه نمیخوایش؟
جیمین:خب اره
پدربزرگ:پاشو دیگه
جیمین:باشه
رو به جیان
آجی قربونت بشم من هیچ کارم خودت گفتی
جیان:ازت متنفرم نمیزارم حتی دستت به اون دختره ایکبیری برسه کاری میکنم که مرغای هفت آسمون و هفت دریا به حالتون گریه کنن حالا بشین و ببین چی میشه
جیمین:جیان جیان وایسا *جیان دیگه رفته پسرم😂😐*
°جیان°
جیان:جونگوون جونگوون بیا اینجا
جونگوون:بله خانم؟
جیان:باید کاری کنی که ا/ت عاشقت بشه و بعد ازش جدا بشی چون سابقه افسردگی داره افسرده میشه و خودشو می کشه فهمیدی؟
جونگوون:بله
°جونگوون°
دختره بیچاره دلم به حالش میسوزه
داشت زندگی شو میکرد که یهو گرفتار خانواده پارک شد
امیدوارم اینکارو نکنه
°جیمین°
ای بابا چرا نمیشه پدر و مادر ا/ت و پیدا کرد؟........