بعد این همه مدت اومدم ویسگون رو چک کنمیچیزی دیدمبه قو
بعد این همه مدت اومدم ویسگون رو چک کنم..یچیزی دیدم..به قول این نویسنده ها قلبم یه ضربان رو جا انداخت..یه لحظه همه چیزا از جلو چشمم رد شد..راسته اگه بگم از وقتی دیگه رفت از ته دل نخندیدم..فکر کردم خودشه..حتی برای یه لحظه..گفتم ینی برگشت؟..ینی میشه دوباره باهاش حرف بزنم؟..ولی..مثل اینکه نبوده..( اشتباه شد )..با این جمله یه سطل آب یخ ریختن رو سرم..ته دلم..قلبم میگه خودشه..میگه خودِ خودشه..راستش مطمئنم خودشه..ولی....شاید نمیخواد حرف بزنه باهام..شایدم چون دیر دیدم دیر جواب دادم پشیمون شده.. ولی خب تقصیر خودم نبود..از وقتی رفت دیگه زیاد دلم نمیکشید بیام ویسگون..مگر برای چک کردن دوباره اینکه شاید برگشته باشه..هعیی چمیدونم..فقط....
خیلی دوستت دارم داداش🩵
خیلی دوستت دارم داداش🩵
- ۱.۳k
- ۱۵ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط