*تهیونگ از خواب میپره و میره پیش نامجون* تهیونگ: هیونگ نامجون: اوه بیدار شدی!! تهیونگ: آره ولی نامجون: خواب بد دیدی تهیونگ: چند وقته خواب میبینم با خر ها فوتبال بازی میکنم نامجون: بیا چندتا قرص بهت بدم تهیونگ: نه ولش ، فردا شب فیناله از فردا... نامجون: خر: