لبهای تو اعلان خطر داشت برایم

لبهای تو اعلان خطر داشت برایم
از بس نمکین بود ضرر داشت برایم

یک بوسه گرفتم ز لبت سوخت لبانم
این عشق فروزنده حذر داشت برایم

چشمان تو را خوب نظر کردم و دیدم
رنگی به قشنگی خزر داشت برایم

گفتی که به جز غم چه ثمر داشته این عشق
عشق تو به جز غصّه مگر داشت برایم؟

بستم چمدان، لایق عشق تو نبودم
این قصّه از آغاز سفر داشت برایم
دیدگاه ها (۲)

آدمهاے مهربونهزار زخم را تحمل میڪننولی اگہ دلشون بشڪنہدیگه ن...

تازگیا مُـــد شُده میگَــن:عِشــقِتو وِل کُــن اَگِـ ـﮧ بَر...

پای کسی هم ماندن قاعده و قانون دارد...نمیشود که کسی پای شما ...

اﮔــﻪ ﺩﯾــﺪﯼمن ﺗــﺎ ﺻُﺒــﺢ ﺑﯿــﺪﺍﺭمﻧَﮕــــــــﻮ ﻫَﻤَـــﺶ ﺩﺍﺭ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط