تووووبارانیو من محتاج لمس قطره هایتببار و خیسم دارو سرزمین لم یزرع آغوشم راآشنا کن با عشقلب های خشکیده ام رابا مهر سرخ لبانتسرشار کن از بوسهبگذار شور دوست داشتنتاحساسم را به سکوت وا داردو درون قلبم برای همیشهبذر عشق بکارد