کارو دردریان
#کارو دردریان
... در شب و روز، شکم خالی و لب تشنه به آب...
یا که در ظلمت افسونگر خواب
یا که وقتی ز فشار ستم، انسان فقیر...
به حیات سگ کاخ ستمآلودهی پول
میبرد حسرت و رشک...
هیچ در عمر شما، دست شما ریخته اشک ؟!
بنگریــد...
بنگرید از تن این پاره عصای کج و پیر ...
چه بخار غم و محنتزده...برمیخیزد...؟!
آه... این دوست من، دست من است
که چنین اشک غم از جور ستم میریزد...!
دست من داد بزن... داد بزن
تا که یکباره شود پاره ز هم ، طوق ستم !
تا که نابود شود مادر معروفه ی زر...
و نـــزایــد دیگـــر...
... در شب و روز، شکم خالی و لب تشنه به آب...
یا که در ظلمت افسونگر خواب
یا که وقتی ز فشار ستم، انسان فقیر...
به حیات سگ کاخ ستمآلودهی پول
میبرد حسرت و رشک...
هیچ در عمر شما، دست شما ریخته اشک ؟!
بنگریــد...
بنگرید از تن این پاره عصای کج و پیر ...
چه بخار غم و محنتزده...برمیخیزد...؟!
آه... این دوست من، دست من است
که چنین اشک غم از جور ستم میریزد...!
دست من داد بزن... داد بزن
تا که یکباره شود پاره ز هم ، طوق ستم !
تا که نابود شود مادر معروفه ی زر...
و نـــزایــد دیگـــر...
۴.۹k
۱۳ فروردین ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.