سی و یک سال طاقت آوردن
تو نباشی تمام این دنیا ...
مملو از مردهای بیمار است
تو نبودی اذیتم کردند ...
زندگی سخت کودک آزار است
خانه ام را مچاله ات کردم ...
جای خالیت روی تختم ماند
حسرت سیب های ممنوعه ...
روی هرشاخه درختم ماند
هر دو از کاروان ِ آواریم ...
هر دو تا از تبار شک، یا نه؟
ما به فریاد هم قسم خوردیم ...
هردو تا درد مشترک ،یا نه؟
گیرم از چنگ جان به در ببری ...
گیرم از تن فرار خواهی کرد...
عقل من هم فدای چشمانت ...
با جنــــــونم چکار خواهی کرد؟
سی و یک روز درد در به دری ...
سی و یک هفته خودکشی کردن
سی و یک ماه خسته ام کردی ...
سی و یک سال طاقت آوردن
در تکاپــــوی بودنت بودم ...
زخم های همیشه ام بودی
بت سنگین ـ سنگ در هر دست ... دشمن سخت شیشه ام بودی
می روی نم نم و جهانم را ...
ساکت و سوت و کور خواهی کرد
لهجه کفش هات ملتهبند ...
بی شک از من عبور خواهی کرد
در همین روزهای بارانی ...
یک نفر خیره خیره میمیرد
تو بدی کردی و کسی با عشق ... ازخودش انتقام میگیرد
خبرم را تو ناشنیده بگیر ...
بدنت را به زنده ها بسپار
کودکت هم مرید چشمت شد ...
نام من را به روی او بگذار
بعدمرگم ،سری به خانه بزن ...
زندگی تر کنی حضورم را
تا بیایی شماره خواهم کرد ...
ردپاهای دور گورم را
آخرم را شنیده ای اما ...
در دلت هیچ التهابی نیست
باتو مرگ و بدون تو مرگ است ...
عشق را هیچ انتخابـی نیست
علیرضا آذر
تومور صفر
http://s1.picofile.com/file/7560298816/Alireza_Azar_tomor_0.mp3.html
مملو از مردهای بیمار است
تو نبودی اذیتم کردند ...
زندگی سخت کودک آزار است
خانه ام را مچاله ات کردم ...
جای خالیت روی تختم ماند
حسرت سیب های ممنوعه ...
روی هرشاخه درختم ماند
هر دو از کاروان ِ آواریم ...
هر دو تا از تبار شک، یا نه؟
ما به فریاد هم قسم خوردیم ...
هردو تا درد مشترک ،یا نه؟
گیرم از چنگ جان به در ببری ...
گیرم از تن فرار خواهی کرد...
عقل من هم فدای چشمانت ...
با جنــــــونم چکار خواهی کرد؟
سی و یک روز درد در به دری ...
سی و یک هفته خودکشی کردن
سی و یک ماه خسته ام کردی ...
سی و یک سال طاقت آوردن
در تکاپــــوی بودنت بودم ...
زخم های همیشه ام بودی
بت سنگین ـ سنگ در هر دست ... دشمن سخت شیشه ام بودی
می روی نم نم و جهانم را ...
ساکت و سوت و کور خواهی کرد
لهجه کفش هات ملتهبند ...
بی شک از من عبور خواهی کرد
در همین روزهای بارانی ...
یک نفر خیره خیره میمیرد
تو بدی کردی و کسی با عشق ... ازخودش انتقام میگیرد
خبرم را تو ناشنیده بگیر ...
بدنت را به زنده ها بسپار
کودکت هم مرید چشمت شد ...
نام من را به روی او بگذار
بعدمرگم ،سری به خانه بزن ...
زندگی تر کنی حضورم را
تا بیایی شماره خواهم کرد ...
ردپاهای دور گورم را
آخرم را شنیده ای اما ...
در دلت هیچ التهابی نیست
باتو مرگ و بدون تو مرگ است ...
عشق را هیچ انتخابـی نیست
علیرضا آذر
تومور صفر
http://s1.picofile.com/file/7560298816/Alireza_Azar_tomor_0.mp3.html
۹.۷k
۱۲ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.