به هجران

به هجران
کرده بودم خو که
ناگه
روی او دیدم
کمند عقل بگسستم ز نو
دیوانه گردیدم


محتشم کاشانی

دیدگاه ها (۱)

عبورتنها مسافت یک فاصله نیستمی توانی روی یک نیمکتنشسته باشیا...

برف نگران ام نمی کندحصار یخ رنج ام نمیدهدزیرا پایداری می کنم...

ای منتظران گنج نهان می آیدآرامش جان عاشقان می آیدبر بام سحر ...

آقا مبارک است رَدای امامتتای غایب از نظر به فدای امامتمی خوا...

سوختم در هوسِ آتشِ رویت همه شبرنج و هجران ز کفم بُرد شکیبائی...

عقل و هوش و دین نگردد جمع با دیوانگی / خانه پردازست چون سیل ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط