منتظر آسانسور ایستاده بودیم سلامو احوالپرسی کع کردم انگار
#منتظر آسانسور ایستاده بودیم سلامو احوالپرسی کع کردم انگار حواسشـ پرت شدو موبایل ازدستش افتاد.. تازع متوجع شدم دوتا گوشےداره، اونیکع بزرگتر بودو جدیدتر به نظر اومد رو سفتو محکم بِین انگشتاشـ خودنماییـ میکرد، اون یکےکع کوچیکتر بودو قدیمیتر، روی زمینـ افتاده بودو بند بندش ازهم جداشدع بود ، باتریش یطرفـ ،در و پیکرش طرفـ دیگع..
از افتادن گوشےناراحت نشد، خونسرد خم شدو اجزایـِ جدا شدع رو از روی زمینـ جمع کرد، لبخند بـ لب باتریو سرجاشـ گذاشتو گفتـ :«خعلےموبایل خوبیِـ ،تاحالا هزاربار ازدستم افتادع و آخ نگفتع..» .موبایل جدیدو سمتم گرفتو ادامع داد :«اگع این یکےبود همون دفعِ اول سقط شدع بود.. این یکےاما سگ جانـِ ..» . دوبارع موبایل قدیمیونشونم داد .
گفتم :«تویـِ زندگےهم همین کار رو میکنیم، همیشع مراقب آدمایِـ حساس زندگیمونـ هستیم ،مواظب رفتارمونـ ،حرف زدنمونـ ،چی بگمو چی نگم هامونـ ،نکنع چیزیـ بگیمو دلخورش کنیم،اما اون آدمیـ کع نجیبه، اون کع اهل مدارا هسومراعاتـ ،یادمون میره رگـ دارع ، حسـ دارع ،غرور دارع،آدمع! حرفمونـ،رفتارمونـ ،حرکتمون چِـ خطےمیندازع روی دِلشـ💜 ـ ..»
چیزی نگفتـ ،فقط نگام کرد..سوار آسانسور کع شدیم حسـ کردم موبایل قدیمیو محکم تویـِ مُشتِشـ فشار میدع :)
سعیدطبری🔫 💙
@mazroni_rika
از افتادن گوشےناراحت نشد، خونسرد خم شدو اجزایـِ جدا شدع رو از روی زمینـ جمع کرد، لبخند بـ لب باتریو سرجاشـ گذاشتو گفتـ :«خعلےموبایل خوبیِـ ،تاحالا هزاربار ازدستم افتادع و آخ نگفتع..» .موبایل جدیدو سمتم گرفتو ادامع داد :«اگع این یکےبود همون دفعِ اول سقط شدع بود.. این یکےاما سگ جانـِ ..» . دوبارع موبایل قدیمیونشونم داد .
گفتم :«تویـِ زندگےهم همین کار رو میکنیم، همیشع مراقب آدمایِـ حساس زندگیمونـ هستیم ،مواظب رفتارمونـ ،حرف زدنمونـ ،چی بگمو چی نگم هامونـ ،نکنع چیزیـ بگیمو دلخورش کنیم،اما اون آدمیـ کع نجیبه، اون کع اهل مدارا هسومراعاتـ ،یادمون میره رگـ دارع ، حسـ دارع ،غرور دارع،آدمع! حرفمونـ،رفتارمونـ ،حرکتمون چِـ خطےمیندازع روی دِلشـ💜 ـ ..»
چیزی نگفتـ ،فقط نگام کرد..سوار آسانسور کع شدیم حسـ کردم موبایل قدیمیو محکم تویـِ مُشتِشـ فشار میدع :)
سعیدطبری🔫 💙
@mazroni_rika
۸.۹k
۲۰ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.