خاطراتشهدا

🕊🥀🌴🥀🕊

#خاطرات_شهدا

#شهیدی_با_دو_مزار

#سردار_شهید
#محسن_حاجی_بابا
فرمانده عملیات سپاه در غرب کشور

بعد از #شهادت اخوی، من به همراه باقیمانده پیکرشان که کوچک‌تر از یک #کودک_دو_ساله بود، به تهران برگشتیم و ایشان را در قطعه ۲۶ بهشت زهرا (س) دفن کردیم، اما چند روز بعد که آقای خدابخش، مسئول پشتیبانی می‌رود تا ماشین سوخته آن‌ها را بیاورد، متوجه می‌شود قطعه‌هایی از پیکر یک #شهید زیر صندلی ماشین جامانده است.
از روی انگشتر برادرم متوجه می‌شوند که باقیمانده پیکر متعلق به اوست.
این انگشتر متعلق به #مادرمان بود که پیوند عاطفی زیادی بین ایشان و #حاج_محسن برقرار بود.
آن موقع #مادرمان به تازگی مرحوم شده بود و اخوی هم به خاطر علاقه زیادی که به مادر داشت، انگشترش را همیشه به دست داشت.
خلاصه بعد از شناسایی باقیمانده پیکر اخوی، ایشان را همان جا بر جاده (حد فاصل کل داوود و پادگان ابوذر) دفن می‌کنند.
الان آنجا یک یادمان درست کرده‌اند و هر سال راهیان‌نور به زیارت مزار ایشان می‌روند .

راوی :
#برادر_شهید


#سالروز_شهادت🕊


#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌴
دیدگاه ها (۱)

🕊🥀🌴🥀🕊#خاطرات_شهدا#عاشقانه_های_شهدا#سردار_شهید#محسن_حاجی_بابا...

🕊🌴🥀🌴🕊#در_محضر_فرماندهدست‌نوشته #مقام_معظم_رهبری بر عکس #سردا...

🕊🌴🥀🌴🕊#شهیدانه#شهدا اینقدر مهربانند که دست من و شما رو میگیرن...

#سردار_دلها#شب_جمعه🕊#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط