نمی رنجم اگر کاخ مرا ویرانه می خواهد

نمی رنجم اگر کاخ مرا ویرانه می خواهد
که راه عشق، آری طاقت مردانه می خواهد

کمی هم لطف باید گاه گاهی مرد عاشق را
پرنده در قفس هم باشد آب و دانه می خواهد !

چه حسن اتفاقی ! اشتراک ما پریشانی ست
که هم موی تو هم بغض من آری، شانه می خواهد

تحمل کردن هجر تو را یک استکان بس نیست
تسلی دادن این فاجعه میخانه می خواهد

اگر مقصود تو عشق است، پس آرام باش ای دل
چه فرقی می کند می خواهدم او یا نمی خواهد؟

سجاد_رشیدیi
دیدگاه ها (۳)

من و تویک اتفاق جدیدیمغوطه‌ور در شاه‌رگِ یک قصه!من و تورختخو...

ای عشق ٬ شکسته ایم٬ مشکن ما رااین گونه به خاک ره میفکن ما را...

دلی که عشق ندارد و به عشق نیاز دارد، آدمی را همواره در پی گم...

آدم تا جایی که از دستش بر می آید،باید به دیگران حرف خوب بزند...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط