آرزو می کردم

آرزو می کردم
تو را در روزگار دیگری می دیدم
روزگاری که گنجشکان حاکم بودند
آهوان، پلیکان ها یا پریان دریایی
نقاشان، موسیقی دان‌ها، شاعران،
عاشقان، کودکان و یا دیوانه ها
آرزو می کردم
که تو از آنِ من بودی
در روزگاری که بر گل ستم نبود
بر شعر، بر نِی و بر لطافت زنان.
اما
افسوس دیر رسیده ایم
ما گل عشق را می کاویم
در روزگاری
که عشق را نمی شناسد....⚘
دیدگاه ها (۰)

✍تو باید حواست به خودت باشه جانمهوای خودتو بیشتر داشته باشنه...

چارلی‌چاپلین:بزرگی، معرفت، ادب و نجابت آدمیان را به هنگام خش...

دیگران راببخشوخودرارهاکن...اگرکینه ای دردل نداشته باشیخودت س...

در مقابل زندگی تسلیم باش. تسلیم به معنای پذیرش است، پذیرش آن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط