بهار ارزوهایم میان باغ دل افتاد
بهار آرزوهایم، میان باغ دل افتاد
صدا میزد به رسوائی،من و دل مانده ایم و تو
دگر انگار با یادت، میان جمع تنهایم
امان از دردِ تنهایی،من و دل مانده ایم وتو
بیابان غریبی شد، زهجرانت گلستان ها
به جزگلهای صحرایی،من و دل مانده ایم و تو
ترک های کویرِدل، نشسته روی پیشانی
عجب تقدیر غوغایی، من و دل مانده ایم و تو.....
صدا میزد به رسوائی،من و دل مانده ایم و تو
دگر انگار با یادت، میان جمع تنهایم
امان از دردِ تنهایی،من و دل مانده ایم وتو
بیابان غریبی شد، زهجرانت گلستان ها
به جزگلهای صحرایی،من و دل مانده ایم و تو
ترک های کویرِدل، نشسته روی پیشانی
عجب تقدیر غوغایی، من و دل مانده ایم و تو.....
- ۲.۵k
- ۰۴ فروردین ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط