پارت ۲
دراکن:اون دنپایی رو از من دور کنننننننننن
ایزانا:واییییییییییی جرررررر قیافش
ران و ریندو و سانزو:فیلم گرفتیم غمتون نباشه
پاچین:ای دلم خنک شد
میتسویا:خوبی دراکن؟
هاکای:عمران من زن بگیرم...
چیفویو:باجی سان دلم براتون سوخت
مایکی:من میخواستم بزنم
اما:دراکن خوبی....
برات دارم ساکورا
ساکورا:بگم گوه خوردم ولم میکنی
سنجو:اونو که زیاد میخوری...
یوزوها:حق
په یان: داداش بد زدت یادم باشه عصبیش نکنم..
تاکمیچی و هینا که با جیغ دراکن غش کردن کاکاچو براشون آب قد آورده که بخورن
کاکاچو:گفتم بازی نکنید ساکورا جنبه بازی نداره
ساکورا:توهم دلت دنپایی میخواد؟
کاکاچو: نوچ
ساکورا:پس خفه
.................................
سنجو:جرعت یا حقیقت؟
باجی:حقیقت....
سنجو: ایده ای ندارم....
ام..داخل این جمع رو کی کراشی؟
اما:عجب سوال خفنی...
هانما که داره با کاکاچو و شینچیرو و واکاسا و تاکئومی و بنکی چایی میخوره
شینچیرو:امیدوارم زنده بمونید....
واکاسا:ما یه بار گوه خوردیم اومدیم با ساکورا جرعت حقیقت قشنگ هممون رو تا لبه مرگ برد....
هانما:به من گفت برو بیرون وسط خیابون داد بزن من یه میمون درازم....
همه:جرررررر
ساکورا:قدر بدونین
باجی:خدا رحم کنه
ساکورا:عه باجی جواب ندادی؟
باجی:بنده رو خودم کراشم....
ساکورا: همه روی خودشون کراشن به غیر از خودت
باجی:به خدا هیچ کس
ساکورا:اوککککککککک
مایکی:باجی داره دروغ میگه
همه:؟
مایکی: باجی وقتی دروغ میگه گوشاش قرمز میشه...
ساکورا: شت....
باجی رو کدوم بده خدایی کراشی؟
باجی:میشه بلند نگم توی گوش تو و سنجو بگم
سنجو:چون گناه داری مشکلی نیست ولی باید برام بستنی بگیری
باجی: حتما
باجی توی گوش سنجو و ساکورا میگه و اونا خودشون میریزن پشماشون میمونه
سنجو و ساکورا:شتتتتتتتتت
چیفویو:باجی سان ميشه به منم بگید رو کی کراشید
باجی:نچ
و همان لحظه ساکورا یک لبخند شیطانی زد
یوزوها و اما که فهمیدن باجی روی کی کراشه یک لبخند شیطانی زدن
پسرا که با چشمایی که اندازه هندونه شده بود به باجی نگاه میکردن
سانزو:باجی هم کراش داشته نمیدونستم....
ساکورا: بریم بعدییییییییی
ناهویا: کر شدیم هی من میام با ادب باشم...
انگیری:تو کی با ادب بودی؟
...........................................
اما: جرعت یا حقیقت؟
پاچین:جرعت
اما: به مدت یک سال برای مایکی دوریاکی بخر...
دراکن:راحتتتتتت شدممممممم خدااایاااا شکرت
مایکی:ایوللللل
پاچین:خدا لعنتت کنه...باش
شینچیرو:قراره برشکسته بشی برادر
شینچیرو در حالی اینو گفت که با تک دل کل دستو برد
شینچیرو:بردمممممم
واکاسا زود اون گردنبند دوست دختر سابقت رو بده
اما:گردنبند دخترونه برای چیته؟
شینچیرو :میخوام باهاش مخ بزنم...
ساکورا:ریدی برادر
ایزانا:شینچیرو تو مخ زدن ریدی...
ایزانا:واییییییییییی جرررررر قیافش
ران و ریندو و سانزو:فیلم گرفتیم غمتون نباشه
پاچین:ای دلم خنک شد
میتسویا:خوبی دراکن؟
هاکای:عمران من زن بگیرم...
چیفویو:باجی سان دلم براتون سوخت
مایکی:من میخواستم بزنم
اما:دراکن خوبی....
برات دارم ساکورا
ساکورا:بگم گوه خوردم ولم میکنی
سنجو:اونو که زیاد میخوری...
یوزوها:حق
په یان: داداش بد زدت یادم باشه عصبیش نکنم..
تاکمیچی و هینا که با جیغ دراکن غش کردن کاکاچو براشون آب قد آورده که بخورن
کاکاچو:گفتم بازی نکنید ساکورا جنبه بازی نداره
ساکورا:توهم دلت دنپایی میخواد؟
کاکاچو: نوچ
ساکورا:پس خفه
.................................
سنجو:جرعت یا حقیقت؟
باجی:حقیقت....
سنجو: ایده ای ندارم....
ام..داخل این جمع رو کی کراشی؟
اما:عجب سوال خفنی...
هانما که داره با کاکاچو و شینچیرو و واکاسا و تاکئومی و بنکی چایی میخوره
شینچیرو:امیدوارم زنده بمونید....
واکاسا:ما یه بار گوه خوردیم اومدیم با ساکورا جرعت حقیقت قشنگ هممون رو تا لبه مرگ برد....
هانما:به من گفت برو بیرون وسط خیابون داد بزن من یه میمون درازم....
همه:جرررررر
ساکورا:قدر بدونین
باجی:خدا رحم کنه
ساکورا:عه باجی جواب ندادی؟
باجی:بنده رو خودم کراشم....
ساکورا: همه روی خودشون کراشن به غیر از خودت
باجی:به خدا هیچ کس
ساکورا:اوککککککککک
مایکی:باجی داره دروغ میگه
همه:؟
مایکی: باجی وقتی دروغ میگه گوشاش قرمز میشه...
ساکورا: شت....
باجی رو کدوم بده خدایی کراشی؟
باجی:میشه بلند نگم توی گوش تو و سنجو بگم
سنجو:چون گناه داری مشکلی نیست ولی باید برام بستنی بگیری
باجی: حتما
باجی توی گوش سنجو و ساکورا میگه و اونا خودشون میریزن پشماشون میمونه
سنجو و ساکورا:شتتتتتتتتت
چیفویو:باجی سان ميشه به منم بگید رو کی کراشید
باجی:نچ
و همان لحظه ساکورا یک لبخند شیطانی زد
یوزوها و اما که فهمیدن باجی روی کی کراشه یک لبخند شیطانی زدن
پسرا که با چشمایی که اندازه هندونه شده بود به باجی نگاه میکردن
سانزو:باجی هم کراش داشته نمیدونستم....
ساکورا: بریم بعدییییییییی
ناهویا: کر شدیم هی من میام با ادب باشم...
انگیری:تو کی با ادب بودی؟
...........................................
اما: جرعت یا حقیقت؟
پاچین:جرعت
اما: به مدت یک سال برای مایکی دوریاکی بخر...
دراکن:راحتتتتتت شدممممممم خدااایاااا شکرت
مایکی:ایوللللل
پاچین:خدا لعنتت کنه...باش
شینچیرو:قراره برشکسته بشی برادر
شینچیرو در حالی اینو گفت که با تک دل کل دستو برد
شینچیرو:بردمممممم
واکاسا زود اون گردنبند دوست دختر سابقت رو بده
اما:گردنبند دخترونه برای چیته؟
شینچیرو :میخوام باهاش مخ بزنم...
ساکورا:ریدی برادر
ایزانا:شینچیرو تو مخ زدن ریدی...
۲.۷k
۲۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.