عضو افتخاری پارت ۴۸
#عضو_افتخاری
#پارت_47
💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜
که حس خوبی به وجودم سرازیر شد.
داشتیم درباره چیزای مختلف حرف میزدیم که صدای زنگ خونه اومد در کنترلی بود کنترلو برداشتم و درو باز کردم.. ورودی جوری بود که به حال دید نداشت
صدای تسا بلند شد:های خوشگله های خوشگله
من اومدم خوش اومدم صفا اوردم قدم رو تخم چشم سبز سوزی گذاشتم 😂
و مایی که ساکت داشتیم به چرت و پرتای اون گوش میدادیم .
تسا:ای خاک تو سر من با این انتخاب دوستم. ملتم دوست دارن منم دوست دارم بد نیس یه استقبالم بیای.... سوزی نکنه مردی 🤣😐
اومد تو حال که با دیدن ما کپ کرد
تسا:اووم سلام عکستونو دیدم ولی نمیشناسمتون
ارمی نیستم هیترم نیستم
فقط یه سوال کاملا فیزیکی
نامجون:بله
تسا:شما اینجا چیکار میکنید؟ سوزی بین شما چه میکنه؟ چرا اونجا نشسته؟
_خب تسا ( به تهیونگ اشاره کردم)کیم تهیونگ پسر عموم، بعد به پسرا اشاره کردم دوستای وی و دوستای من
تسا:خب تعجب نکردم چون انقد ازین دختر عمو و دوست شما چیزای عجیب دیدم که دیگه عادت کردم
با این حرفش همه سرا چرخید سمت من..
ادامه دارد..
#پارت_47
💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜
که حس خوبی به وجودم سرازیر شد.
داشتیم درباره چیزای مختلف حرف میزدیم که صدای زنگ خونه اومد در کنترلی بود کنترلو برداشتم و درو باز کردم.. ورودی جوری بود که به حال دید نداشت
صدای تسا بلند شد:های خوشگله های خوشگله
من اومدم خوش اومدم صفا اوردم قدم رو تخم چشم سبز سوزی گذاشتم 😂
و مایی که ساکت داشتیم به چرت و پرتای اون گوش میدادیم .
تسا:ای خاک تو سر من با این انتخاب دوستم. ملتم دوست دارن منم دوست دارم بد نیس یه استقبالم بیای.... سوزی نکنه مردی 🤣😐
اومد تو حال که با دیدن ما کپ کرد
تسا:اووم سلام عکستونو دیدم ولی نمیشناسمتون
ارمی نیستم هیترم نیستم
فقط یه سوال کاملا فیزیکی
نامجون:بله
تسا:شما اینجا چیکار میکنید؟ سوزی بین شما چه میکنه؟ چرا اونجا نشسته؟
_خب تسا ( به تهیونگ اشاره کردم)کیم تهیونگ پسر عموم، بعد به پسرا اشاره کردم دوستای وی و دوستای من
تسا:خب تعجب نکردم چون انقد ازین دختر عمو و دوست شما چیزای عجیب دیدم که دیگه عادت کردم
با این حرفش همه سرا چرخید سمت من..
ادامه دارد..
- ۴.۲k
- ۲۱ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط