هرچه هست

هرچه هست
جز تقدیری که مَنش می شناسم نیست !
دستهایم را
برای دستهای تو آفریده اند
لبانم را
برای یادآوری بوسه
به وقت آرامش ...💕
دیدگاه ها (۱)

طعم ِصبحهایم در دست ِلبهای توست ..بگو : " دوستت دارم ..."بگذ...

قلبِ من خون که نه؛خواستنِ تو رادر رگ هایم پمپاژ می‌کند ❤

و اگر توی این قایق نشسته باشیدیگر پارو نخواهم زدبگذار باد کا...

من آرزوی #تو کردم که بیشتر باشیبرای این دل سردم تو بال و پر ...

قرارمان زیر شکوفه‌های شعر.آنجا که واژه ها برای تو گل می کنند...

حل می شود شکوهِ غزل در صدای توای هرچه هست و نیست در عالم فدا...

در خیالات خودم در زیر بارانی که نیستمی رسم با تو به خانه از ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط