آقا سلام روضه مادر شروع شد

آقا سلام، روضه مادر شروع شد
باران اشک های مکرر شروع شد


آقا اجازه هست بخوانم برایتان
این اتفاق از دم یک در شروع شد


تا ریشه های چادر خاکی مادرت
آتش گرفت،روضه معجر شروع شد


فریادهای مادر پهلو شکسته ات
تا شد فشار در دو برابر شروع شد


این ماجرا رسید به آنجا که نیمه شب
بی اختیار گریه حیدر شروع شد


وقتی رسید قصه به اینجای شعر من
ایام خانه داری دختر شروع شد ...


دختر رسید تا خود آن لحظه ای که ظهر
یک ماجرا به قافیه سر شروع شد...

#یا_فاطمة_الزهرا_س
#جانم_فداٺ_حضرٺ_مادر
دیدگاه ها (۱۸)

✋ ☺ ☺ خوش اومدی ماه تولدم☺ ☺ ✋ اسفند عین پنجشنبه‌هاستکه همی...

فڪر ڪردن بہ غم و غصہ مادر سخت استخواندن روضہ ی در چند برابر ...

❤ ️بسم رب الزینب کبری(س)❤ ️خاتون بزرگ آل طاها لبیک✋ ای زینب ...

ایـنـجـا ایـران است:بـه افـق فاطمیه نـزدیـک مـیـشویمبـو کـن ...

رمان: زخم عشقِ توپـارت اول🙇🏻‍♀️💓︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۫...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط